loading...
بازیخورها
آخرین ارسال های انجمن
حمید بازدید : 93 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)




بالاخره 343i درباره هیلو 4 لب به سخن گشود. امروز در Halo Fest مسئولان ساخت Halo 4 به پنل رفته و به سوالات خبرنگاران پاسخ دادند.



همچنین تایید شد سه گانه جدید هیلو، The Reclaimer Trilogy نام دارد.

Creative Director بازی، Josh Holmes گفت هوش مصنوعی همراه چیف یعنی کورتانا نقش بسیار مهمی را داستان خواهد داشت. هرچند تمرکز اصلی داستان بر روی خود مسترچیف خواهد بود. Executive Producer بازی خانم Kiki Wolfkill افزود ارتباط خاصی بین مسترچیف و کورتانا برقرار است که تا به حال در بازیهای قبلی این سری دیده نشده است. 
کارگردان فرنچایز هیلو Frank O'Connor نیز گفت آنها به شخصیت مسترچیف بیشتر از قبل پرداخته اند.

Kenneth Scott طراح هنری بازی درباره ظاهر مسترچیف گفت که این طرح نهایی او نخواهد بود و در حال حاضر در مرحله چهارم طراحی او به سر می برند. هرچند به گفته ی او تاکید اصلی هنوز روی این است که نشان دهیم چیف یک قهرمان 400 کیلویی قدرتمند و جنگنده است.

سپس پرسیده شد آن سیاره چه مکانی بود که چیف به آن هدایت می شد. Scott گفت آنها شدیدا در حال کار بر روی ظاهر و اتمسفر این مکان هستند که از تمدن فوررانرهاست. O'Connor گفت بازیکن ها قبلا ساختمان ها و بناهای متروکه فوررانرها را دیده اند، اما اکنون می توانند این بناها را در حالی ببینند که هنوز به طور کامل خالی نیست!

Sotaro Tojima کارگردان و طراح موزیک و صدای هیلو 4 وقتی از او در مورد صدا و موزیک سوال شد گفت خیلی سخت است، اما هدف اصلی من این است که موزیک و صدایی تولید کنم که کاملا با داستان بازی عجین شود و گره بخورد. او این کار را با ثبت احساساتی که بازیکن باید کسب کند انجام می دهد. Wolfkill در این باره گفت هر تکه موسیقی که در بازی پخش می شود، در واقع دارد داستانی را بازگو می کند. در مورد ضبط صدا نیز Tojima اظهار کرد او برای هر چه واقعی تر ضبط شدن صداها به مکان های مختلف رفته و کارهای خطرناکی انجام داده است!

وقتی درباره گیم پلی سوال شد Holmes گفت: "خُب گیم پلی بازی، گیم پلی هیلو است و مثل هیلو بازی می شود." هرچند او گفت این مهم است که ریسک هایی انجام بدیم و عمق گیم پلی را بازتر کنیم. Holmnes اضافه کرد آنها در عین حفظ هسته اصلی گیم پلی و بالانس کردن آن، اسلحه ها و قابلیت های جدیدی را نیز اضافه کرده اند. او همچنین گفت که آنها می خواهند تجربیات جدیدتری را ارائه بدند که بازیکن تا به حال نداشته است. و در عین حال به بازیکنان در طول بازی آزادی عمل بدهند. در کل Holmes گفت که آنها می خواهند در حالی که ریشه های اصلی سری حفظ می شود، آن را جلوتر ببرند و این چیزی است که تا زمان عرضه بازی نیز متوقف نخواهد شد.

درباره Multiplayer سوال شد و Holmes گفت این برای آنها مهم است که همه نوع استایل ممکن را در آن ارائه بدهند. تنوع سلیقه زیادی بین طرفداران و حتی خود تیم وجود دارد و در انتها باید بین اینها به یک بالانس مناسب برسیم.

O'Connor درباره داستان بسیار محافظه کارانه صحبت کرد، اما بر این تاکید داشت که بازی ادامه ای مستقیم بر Halo 3 است که سرنوشت مسترچیف و کورتانا را رقم خواهد زد. ارتباط زیادی بین این دو کاراکتر وجود خواهد داشت، و در کنار آن کشف این دنیای جدید و مرموز است، دنیایی که او قول داد فوق العاده عظیم و باشکوه خواهد بود.
به گفته او، آغاز یک تریلوژی جدید که از ابتدا دست آنهاست باعث می شود تا داستانی بسیار حماسی خلق کنند.

از طرف دیگه وقتی درباره بتا سوال شد، O'Connor تایید کرد هیچ کدی برای بتای Halo 4 در Halo: Anniversary وجود نخواهد داشت.

در انتها وقتی درباره گذشته ی مسترچیف سوال شد گفت گذشته ی او در رمان های هیلو موجود است و البته همین گذشته ی اوست که او را از قهرمانان نظامی دیگر جدا می کند. O'Connor گفت با اینکه آنها دوست دارند درباره گذشته او بپردازند، اما آن را مستقیما تایید نکرد که آیا در هیلو 4 این مساله وجود دارد یا خیر. 

وجود Forge (قابلیت Mod سازی که از هیلو 3 وجود داشت) نیز در بازی نیز تایید شد.

آرتهایی که در تریلر نمایش داده شد:




حمید بازدید : 154 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

همه ما مثل همیشه در این موقع سال منتظر عرضه شدن دو عنوان مطرح ورزشی در زمینه فوتبال هستیم FIFA و دیگری PES مطمئنا کسی نمیتونه دوره زمانی که FIFA زیر سایه PES قرار داشت رو فراموش کنه که متاسفانه در نسل جدید نتونست اون طور که باید مانند نسل قبل بدرخشه اما رقیب دیرینه این عنوان , FIFA در نسل جدید انقلابی در خود ایجاد کرد و تونست به سرعت پیشرفت کنه و از رقیبش پیشی بگیره از رقیبی که تا قبل از PES 11 فقط شاهد عناوینی تکراری و بدون نواوری و پیشرفت از ان بودیم ولی PES 11 قصد داره همه چیز رو تغییر بده و دوباره به دوران اوج خودش برگرده که برای رسیدن به این هدف عالی شروع کرده .

نقد و بررسی PES 2012

اصلی ترین تغییری که در این سری بازی رخ داده متحول شدن گیم پلی هستش فقط کافیه یکبار کنترلر کنسول رو در دست بگیرید و مقداری بازی کنید تا شاهد تغییرات زیاد در این بخش از بازی باشید به طور مثال برای پاس دادن علاوه بر توجه زیاد به جهتی که قصد دارید پاس بدید باید از نوار قدرت جدیدی که در اطراف بازیکن شکل میگیره نیز کمک بگیرید تا بتونید توپ رو دقیقا جایی بفرستید که میخواین .مطمئنا این مسئله باعث میشه دفعه اولی که بازی میکنید

 توپ رو زیاد لو بدید و یا پاس های بی جهت زیادی بدید این شرایط باعث شده بازی نسبت به قسمت های قبلی PES کند تر بشه اما دقیق تر و یا به قولی تخصصی و حرفه ای .

پیشرفت هایی که در سیستم کنترل بازی به وجود اومده باعث شده که شاهد انیمیشن های جدید بازیکنان و همچنین بهبود فیزیک بازیکنان و توپ باشیم و دیگه از حرکات تکراری بازیکنان خسته نشیم از طرفی باعث شده خطا های بازی

 که در قسمت های قبلی زجر اور بودن در PES 11 واضح و صریح باشن جزییات بازی به حدی میرسه که با دقت در قسمت Replay بازی ها متوجه میشید که حتی چشم های بازیکنان توپ رو دنبال میکنن که این موضوع نیز به هر چه واقعی تر شدن بازی کمک میکنه .

از طرفی پیشرفت گرافیکی باعث شده این بازی بالاخره شکل و شمایل یک بازی نسل جدید رو پیدا کنه به طور مثال

 صورت و ظاهر بازیکنان بسیار بهتر شده اطلاعاتی که در صفحه نمایش شاهدشون هستیم واضح تر است و ویژگی

 جدید که بهش اشاره هم شد اضافه شدن نوار قدرت در کنار بازیکنان به جای قرار گرفتن در پایین صفحه و تغییر نمای دوربین به TV-style که باعث شده دوربین بازی به صورت داینامیک در بیاد و حرکات بازیکنان رو به این شکل دنبال کنید.همچنین تغییراتی در تیم گزارشگران نیز صورت گرفته که باعث شده جو و اشتیاق بیشتری به بازی بده با این

 حال باز هم قسمت گزارشگری PES یکی از نقاط ضعف این بازی هستش و اون طور که باید روش کار نشده .

در PES 11 تمامی مود و بخش های اصلی عناوین گذشته وجود داره مانند مود UEFA Champions League اما همه

 چی به این موارد ختم نمیشه به این قسمت نیز جام باشگاه های امریکا جنوبی Copa Libertadores نیز اضافه

 شده که این بخش بیشتر از گذشته کامل به نظر برسه .خوش بختانه امسال عناصر قسمت انلاین این 

بازی بیشتر از گذشته است به طور مثال زمانی که شما پروفایل خودتون رو میسازید به قسمت

 ranked match تا سقف ۴ نفر و unranked match تا سقف ۸ نفر برای بازی کردن با دوستانتان دسترسی دارید.


اما بزرگترین و مهم ترین بخشی که اضافه شده Online Master League نام دارد این قسمت به شما اجازه میده که به رقابت با دیگران به صورت انلاین بپردازید در ابتدا هنگام انتخاب تیم مورد نظرتان مقداری پول با واحد هایی متفاوت

 مثل یورو , پوند یا ین و … به شما تعلق میگیره زمانی که در بازی ها اگر مساوی و یا برد کسب کنید پول بیشتری بدست میارید و میتونید با استفاده از پولی که بدست اوردید بازیکن مورد نظرتون رو بخرید و تیم مد نظر خودتون رو شکل بدید .

در مجموع Pro Evolution Soccer 2011 پیشرفت های زیادی نسبت به قسمت های قبلی خود داشته ولی باز هم در قسمت لایسنس تیم ها و بازیکنان مشکل داره .درسته که در PES 11 تعداد تیم و بازیکنان لایسنس دار نسبت به

 گذشته بیشتر است , به طور مثال تیم های باشگاهی هلند و فرانسه کامل هستند اما این مشکل در PES 11 برای تمامی تیم ها به طور کامل حل نشده . مطمئنا دوستداران و طرفداران این سری بازی با این قسمت متحول شده رابطه خوبی برقرار میکنند و خیلی راحت میتونن از کاستی ها این قسمت نیز چشم پوشی کنن و نهایت لذت رو از این بازی ببرند پس در خرید این عنوان عالی شکی نداشته باشید.

 

حمید بازدید : 68 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

لس انجلیس اخرین بار و جای که کسی قصد داشت یک بازی شوتر اول شخص با زامبی تعلیم دیده خلق کند، و ان بازی نامش
Land of the Dead: Road to Fiddler's Green بود و همه ما این را به خوبی می دانیم که چقدر بازی دارای شرارت و بی رحمی بود؛ و باکی از شکست گذشته خود ندارد. درحال حاضر توسعه دهندگان لهستانی Techland بر روی Dead Island در حال کار کردن هستند، یک بازی اول شخص شوتر که پر از مردگانی است که در اطراف جزیره پرسه می زنند. دموی نمایشی موجود Techland در E3 2006 به نمایش در امده بود؛ و ما نگاه سریعی به ان داشتیم. با اینکه ممکن است نتواند سر و صدای مانند تعاریف بزرگان این سبک در جهان داشته باشد، اما وقتی می توانیم این حرف را بدرستی بیان کنیم که نگاهی به اکشن بازی داشته باشیم، دیگر اینطور به نظر نمی رسد که بازی دارای مسیرهای سبزی باشد که جز وقت طلف کردن چیز دیگری نداشت منظور نسخه Road to Fiddler’s Green است؛ و در کل نسخه جدید به گونه ای به نظر می اید که می تواند یک بازی شوتر خوب از اب در اید.



موضوع اصلی بازی سرزمین مردگان بر این اثاث است که شما تنها بازمانده از یک حادثه هستید. شما به کلی در یک جزیره اسرار آمیز گم شدید، و از این بدتر همسر شما ناپدید شده است و نمی دانید آیا زنده است یا مرده؟ در کجای این جزیره مرموز است؟ و در اینجا اهی از اعماق وجودتان خواهید کشید، و از همه مهمتر اینکه چگونه باید از پس این زامبی های عجیب و غریب بر آمد؟ سازندگان این بازی وعده داده اند که می خواهند در هر جای از جزیره از به کار گیری زامبی های استفاده کنند که به صورت مرموزی شما را محاصره می کنند و ناگهان به صورت غریزی و دست جمعی شما را مورد حمله ناگهانی قرار می دهند. هرچند به نظر نمی رسد که این کار جز آخرین هنرهای اختراعی مبارزاتی برای زامبی ها باشد در بازی باشد. اما با تمام این حرف ها، بازی سرزمین مردگان یک بازی شوتر سرعتی است چه در گام ها و چه در تیر اندازی ها.
دموی که ما از بازی دیدیم شامل یکسری از مبارزات اصلی در میان جو جنگلی حاکم بر بازی بود. با تجهیزاتی که داریم وارد جنگلی انبوه از شاخ و برگان تنومند می شویم و احساس اینکه زامبی ها همواره ما را محاصره کردند و در کمین ما هستند همیشه بر ذهن ما حاکم است. از همه وحشت اورتر گوناگونی زامبی های است که با تاکتیکی خاص به شما حمله می کنند، بعضی از انها به اهستگی به سوی شما حمله ور می شوند و بعضی دیگر با سرعتی بسیار به شما اجازه نفس کشیدن هم نمی دهند. زامبی ها یک خصیصه منحصر به فرد دارند که ان ساختار بدنی اسیب پذیر انهاست که بسیار طبیعی به نمایش در امده که به شما این اجازه رو میده با ضربه زدن به هر قسمت انها شاهد جدا سازی اجزای انها به صورت طبیعی و زنده باشید که بسیار حسه خاص و ترسناکی را به وجود اورده است پشنهاد می کنم به گونی انها را متلاشی کنید که از هر گوری که امده اند به همان باز گردنند. بازی Dead Island یک بازی اول شخص شوتر است که از ماتور گرافیکی بهره جسته است که بازی Call of Juarez از ان استفاده کرده بود، به این معنا که شما می توانید انتظار بیشتری از ویژگیهای کاراکتری و گرافیکی بازی و مدل های ان و محیط ها و بافت ها و نور پردازی ها و فیزیک حاکم بر بازی داشته باشید.

یکی دیگر از ویژگیهای قابل توجه بازی این است که شما می توانید به صورت دلخواه برای حل معماها خود از شیی ها و سلاح ها و دیگر اجزای موجود در محیط بازی بهره ببرید. منظور وسایلی از قبیل جعبه ها و ظرف های روغن قابل اشتعال و ... هر چیزی در بازی قابلیت تکان خوردن و تکان دادن دارد و به راحتی می توانید انها را جا به جا کرده و به حل معما ها بپردازید. برای مثال ما می توانیم سکوی بزرگی درست کنیم توسط جعبه ها و به بالای ان رفته و بشکه های قابل اشتعال را با خود به بالا برده و یا ایکنه انها را در جای قرار دهیم درحالی که زامبی ها در حال امدن به سوی ما هستند و بعد با یک شلیک به بشکه های انفجاری یک جهنم درست و حسابی برای زامبی ها درست کنیم و هر چه زامبی در ان اطراف است را به درک بفرستیم و شاهد جدا شدن اجزایی بدن انها باشیم. همچنین ما در بازی شاهد بودیم برای ان که بتوانیم از یک لبه بلند به بالا سعود کنیم می بایست به صورتی جعبه ها را بر روی هم قرار می دادیم که با حفظ تعادل ان در قرار گیری وزن کاراکتر بر انها از انها بتوان سعود کرد و تا از ان بلندی بتوان خود را نجات داد، البته باید سرعت هم به خرج می دادیم چون زامبی ها در کمین بودند و فرصت زیاد هم نبود. همچنین بسیاری مسائل معمای دیگر که همه به شیی ها موجود در اطراف شما ربط پیدا میکنه و توسط انها حل می شود. خب حرفهای که گفته شد همه پیرامون ویژگی های بود که ما از پیش نمایش بازی دیده بودیم و اتفاق افتاده بود.


بازی اول شخص شوتر و زامبی ها با یستی خوب با یکدیگر جور شده باشند. اما به نظر می رسد که مفهوم ان هنوز خوب جا نیفتاده است با این که به درستی به این کار پرداخته شده است. بازی های قدیمی House of the Dead به یاد می آورید؛ و کسانی که تفنگ های نوری داشتند! بازی سرزمین مردگان به نظر نمی رسد که چیزی بیشتر از یک بازی شو تر باشد که تنها هدف ان حمله ور کردن یکسری زامبی های خون خوار به طرف شماست. همچنین با دموی که ما از این بازی مشاهده کردیم به این نتیجه رسیدم بازی خیلی خوب این موارد ذکر شده را پیاده سازی کرده است. سازندگان بازی سرزمین مردگان جز ناشران ایالات متحده نیستند، اما مانند بازی Call of Juarez که بازی مشهوری شد، Techland تمایل دارد که بازی خود به مخاطبان امریکای شمالی معرفی کند. فعلاً اطلاعات بیشتری از این بازی در دست نیست و به محض آماده شدن بازی ما بیشتر به موشکافی بازی برای شما خواهیم پرداخت.

حمید بازدید : 73 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

طبیعت انسان به گونه­‌ای است که به شدت تحت تاثیر محیط می­باشد. به طوری که اجزای محیط میتوانند در تصمیمات و نگرش او تاثیر زیادی داشته باشند. در این بین نقش رسانه­‌ها به عنوان یک منبع اطلاع رسانی، بسیار حائز اهمیت می­باشد. بدون شک در جامعه‌ی امروزی، بسیاری از آموزش­ها، رفتارها و حتی الگوهای زندگی بر پایه‌ی همین رسانه­‌ها شکل میگیرند. تلوزیون، رادیو، روزنامه و ... رسانه­‌هایی هستند که در تربیت انسان­ها نقش بسزایی ایفا میکنند. اما در این چند دهه‌ی اخیر صنعت بازی هم به جمع این عناصر تاثیرگذار پیوسته است و در این مدتی که از عمرش گذشته ؛ ذهن مخاطبینش را دچار تغییراتی کرده است. شاید در یک نگاه ساده، بازی­های رایانه‌ای جز پرکردن اوقات فراغت، چیز خاصی برای ارائه کردن نداشته باشند؛ اما با استفاده از همین جذابیت منحصر­بفردش و به صورتی کاملا زیرکانه، تغییرات زیادی را در ذهنیت افراد ایجاد میکند و حتی بدون اینکه خودمان متوجه بشویم، تحت تاثیر همین بازی­های مفرح قرار میگیریم. پس اکثر بازی­ها در کنار پرکردن اوقات فراغت، دارای نکته­هایی هستند که به راحتی نمیتوان از آنها گذشت. با این حال از بین همه‌ی بازی­هایی که به هرنحوی روی مخاطبینش تاثیرگذار می­باشد؛ بازی های نقش آفرینی جایگاه ممتازی دارند. در بازی‌هایی با این سبک، شما با کنترل شخصیت اصلی بازی، به نوعی با او زندگی میکنید. تصمیماتی که شخصیت اصلی بازی میگیرد بر روی شما تاثیر بسزایی دارد و حتی ممکن است از شخصیت آن الگوبرداری کنید. به عبارت دیگر، در این بازی‌ها، دنیای مجازی رنگ واقعیت به خود میگیرد و شما هرچه بیشتر بازی را احساس می‌کنید. در سال 2009، شرکت BioWare یکی دیگر از بازی‌های RPG را وارد دنیای مجازی کرد. داستان و شخصیت‌های این بازی هم توانستند در ذهن و فکر گیمرها نفوذ کنند و تا حدودی افکار و عقاید آنها را به چالش بکشانند. 

Dragon Age: Origins از همان لحظات اولیه‌ی ورودش به عنوان یک RPG غربی، طرفداران زیادی پیدا کرد. این بازی توانست با ارائه­‌ی یک داستان عالی، شخصیت پردازی فوق‌العاده و المان هایی خاص، تعریفی جدید از این سبک را به ارمغان بیاورد. DA را میتوان یک شوک الکتریکی بر پیکره­ی RPG غربی دانست؛ زیرا مدت زیادی بود که بعد از عرضه­ی TES: Oblivion، دیگر عنوان قابل قبولی به روی خود ندیده بود. همان طور که قبلا گفته شد؛ بازی‌های رایانه‌ای آموزه‌هایی به همراه خود دارند. اگز قرار باشد ازNBA قوانین بسکتبال، از Call Of Duty اصول و قواعد جنگیدن را یاد بگیریم؛ از DA هم فلسفه و منطق را یاد می‌گیریم. شخصیت­های مختلف در کنار هم، با تفکرات و ذهنیات مختلف، در یکجا جمع شده بودند تا ما را به دنیایی از ایده ها و اندیشه های گوناگون ببرند. DA در کنار این آموزه ها، به ما یاد داد که در چه زمان هایی باید خوش برخورد باشیم و در چه مکان هایی خشن. این بازی به ما یاد داد که برای جلوگیری از بعضی درگیری­ها، دروغ و بلوف زدن هم میتواند کار مناسبی باشد. با در نظر گرفتن همه­ی این نکات، خودمان را برای رویارویی با شاهکاری دیگر آماده کرده بودیم. اما از آنجایی که بازی های بزرگ هم ممکن است موفقیت سابق را تکرار نکنند؛ DA II هم نتوانست موفقیت سابق را تکرار کند.



Dragon Age II دارای تغییرات زیادی نسبت به نسخه­ی اولیه­ی خود شده است. این تغییرات بعضاً به بهتر شدن کیفیت بازی کمک کرده ولی در اکثر موارد آسیب جدی به بازی وارد کرده است. شاید برخی از بازی­ها با تغییراتی این چنینی سازگاری نداشته باشند. همین امر باعث میشود که علی رغم تغییرات خوب از دیدگاه بازیسازان، این دگرگونی به مزاج گیمرها خوش نیاید. عمدهی این تغییرات از همان لحظات اولیه شروع بازی، قابل مشاهده هستند. در اولین قدم و به هنگام ساختن شخصیتتان، اولین تجربهی تلخ را از بازی خواهید داشت. شما دیگر همانند Origins، قادر به انتخاب Elfeها و Dwarfها نیستید. همین تغییر را باید اولین اشکال بزرگ این برای دانست. با این حالClass ها همچنان قابل انتخابند و شما دوباره Rogue،Warrior و Mage را برای بازی، در اختیار دارید. این باز چهرهی افراد خانوادهی شما هم با چهرهی خودتان مرتبط میِباشد. مثلا هر رنگی که پوست شما داشته باشید؛ دقیقا رنگ پوست اعضای خانوادیتان خواهد بود. در این قسمت منوی مربوط به انتخاب Skill ها حذف شده است. بخش مربوط به Talentها هم دچار تغییراتی شده وClassها بیشتر بالانس شدهاند. البته به هنگام شروع بازی، شما میتوانید از سیو خود در بازی Dragon Age: Origins استفاده کنید.

همان طور که گفته شد؛ این بار فقط نژاد Human­ها را برای پیمودن روند داستانی در اختیار داریم. شخصیت اصلی بازی Hawke نام دارد از او به نام قهرمان یاد میشود. . Cassandra به عنوان یکی از اعضای Chantry سعی دارد تا با استفاده از اسناد و مدارکی که در اختیار دارد، موقعیت Hawke را شناسایی کند. به همین دلیل او به سراغ Varric میرود.Varric در گذشته یکی از دوستان Hawke به شمار می­آمده و از ابنرو Cassandra با تهدید کردن او سعی دارد اطلاعاتی از زبان او بیرون بکشد. طبق روایتهایی که از زبان Varric بیا میشود، Hawke در هنگام حمله­ی Darkspawnها به همراه خانواده ی خود از شهر Lothering فرار میکند و به Kirkwall پناه میبرد. داستان بازی به سرگذشت همین Hawke دلالت دارد. داستان بازی گرچه تا حدی جذابیت دارد؛ اما در مقایسه با Origins حرفی برای گفتن ندارد. شاید در همان دقایق اول بازی، با وارد شدن شخصیتهایی نظیر Flemeth جان تازهای بگیرد، اما حضور Flemeth کبیر هم کافی نیست. در شماره­ی قبل حتی دیالوگ های ساده هم برای شما خوشایند بوند. گفت و گوها و بحث هایی که خلال بازی بین شخصیت های بازی رخ میداد؛ باعث میشد تا شما مدت کوتاهی از جو بازی فاصله بگیرید و دست به چانه، صحبت های آنها را گوش دهید. اگرچه دیالوگهای بازی همچنان کیفیت مطلوبی دارند؛ اما به علت شخصیت‌پردازی متوسط بازی این بخش کمتر به چشم می‌آیند. شخصیت پردازی بازی دیگر عمق و جذابیت شماره ی قبلی را ندارد. Morrigan، Alistair و Leliana کسانی هستند که شما در حسرت آنها خواهید ماند. کلا افرادی که با شما همراه میشوند را نمیتوان با شمارهی قبل مقایسه کرد. عمق شخصیتپردازی نزول پیدا کرده اند و آن چندگانگی شخصیت ها از بین رفته است. ار بین همگروهیهای شما، تنها کسی که شاید بتوان آن را جزو شخصیت های پرمحتوا قرار داد؛ Varric می باشد. همانند Mass Effect 2 بعد از مدتی با انتخاب اسمی برای Hawke و ساخت چهرهی دلخواهتان، بازی را ادامه میدهید.

 
Flemeth

قدرت انتخاب و تصمیم‌گیری چیزی بود که Origins با خود به همراه داشت. دوباره تصمیمات درست و اشتباه شما تاثیر زیادی در روند بازی خواهند داشت. شما باید دقت کافی به خرج دهید تا در زمان و مکان خاص، تصمیم مناسبی بگیرید. سوالات متعددی که از شما در طول بازی خواهد شد؛ تفکرات شما را به چالش خواهند کشاند. گزینه های متععد که قطعا هر نوع تصمیمی را پوشش داده اند؛ باعث میشوند تا شما به طور کامل شخصیت واقعی خودتان را در بازی پیدا کنید و در برخی از جاها فراموش کنید که در داخل محیط مجازی هستید. هرچند این قسمت جذابیت خودش را حفظ کرده؛ اما دچار تغییراتی هم شده است. اول اینکه مثل گذشته شخصیت اصلی فقط از طریق نوشته ها حرف خودش را بیان نمیکند، بلکه این بار به صورت گفتاری تصمیم شما را بر زبان میاورد. این قسمت را میتوان کپی محض از Mass Effect 2 دانست. البته قبلا در Leliana’s song چنین حالتی مشاهده شده بود، اما در آنجا شخصیت اصلی خود Leliana بود و شخصیتی که خودتان ساخته بودید دخالتی در آن DLC نداشت. تغییر خوبی که این قسمت کرده، این است که هر یک از انتخاب های شما دارای علائمی میباشد. دوستانه حرف زدن، زیرکانه نظر دادن، خشن بود و .. را میتوان در همان علائم پیدا کرد و قبل از انتخاب آنها، واکنش فرد مورد نظر را حدس زد.
یکی از قسمت هایی که تغییرات مثبتی داشته است؛ گرافیک بازی میباشد. گرافیک بازی پیشرفت خوبی داشته است و حتی در نسخه¬‌ی کنسولی هم شاهد جزئیات خوبی هستیم. چهره پردازی شخصیت ها بهتر شده اند. دشمنان بازی نیز تفاوت های محسوسی با Origins دارند. جزئیات سلاح ها، آیتم ها و ... بهتر از گذشته هستند. نورپردازی بازی نیز بهتر از شماره ی قبلی شده است. در DA II این بخش مورد توجه بیشتری قرار گرفته و افکت های نوری مفهوم بهتری پیدا کرده اند. سایه زنی ها در بازی پیشرفت چندانی نکرده اند و حتی در با عوض شدن زاویه‌ی نور ، تغییری پیدا نمیکنند. افکت‌ها در مقایسه با Origins کیفیت خوبی دارند و همه‌ی Spellها و حتی سلاح‌ها، افکت های چشم نوازی دارند. افکت‌ خون بسیار خوب کارشده است و هیجان مبارزات را بالا می‌برد. بازی Draw Distance خوبی نیز دارد اما در بعض از مکان‌ها کیفیت بافت‌ها افت میکند. محیط بازی هم حس و حال گذشته را به گیمر نمیدهد و در بعضی موارد بیش از حد تکراری میشود.



سیستم Level Up بازی دوباره یکی از هیجان انگیزترین قسمتهای بازی میباشد. شما با کشتن هر یک از دشمنانتان experience بدست می‌آورید و با رسیدن این exp به عددی مشخص شده‌ای، یک Level جدید دریافت میکنید. با استفاده از همان Level ، قابلیت های تازه‌ی خود و هم‌تیمی‌هایتان را در اختیار می‌گیرید. البته برخلاف Origins، دیگر Skillها جایی در این Level up ندارند و در واقع از این قسمت حذف شده‌اند. همانند بازی گذشته بعد از انتخاب Class خود باید تدابیری را برای هرچه بهتر شدن کارکترتان در پیش بگیرید تا Levelهاییتان را به خوبی بین تمامی قسمت‌ها پخش کنید. مثلا اگر Class مورد علاقه‌ی شما Mage باشد، باید بدانید که یک Mage به چه چیزی احتیاج دارد. در کنار Mana و درصد Critical، به HP آن نیز توجه داشته باشید تا در مبارزات دچار مشکل نشوید. سیستم مبارزه‌ای بازی هم دچارتغییراتی شده است و از حالت نوبتی خود خارج شده و شما بیشتر با یک RPG اکشن روبرو هستید. از طرفی سبک بازی بیشتر به یک بازی Hack & Slash شبیه است و همانند بازی هایی نظیر Devil May Cry، هر ضربه ی شما به چندین نفر اثابت میکند. همین سبک بازی باعث میشود تا کنترل شخصیت‌های بازی در نسخه‌ی کنسولی به مراتب راحت تر از نسخه‌ی PC باشد. از طرفی سرعت بالایی که در حرکات شما دیده می‌شود؛ باعث می‌شود تا مبارزات پیچیدگی سابق را نداشته باشند و اکثر درگیری‌ها در همان ثانیه‌های اول تمام شوند. شاید در نگاه اول سیستم جدید به خاطر راحتی گیمر به نظر برسد؛ اما با پیشروی بیشتر متوجه میشویم که همین کار باعث شده تا کیفیت مبارزه ها پایین بیاید و نبردها بسیار آسان‌تر شوند. 
متاسفانه همانند شماره‌ی قبلی، هوش مصنوعی در برخی از موارد دچار مشکلاتی می‌باشد. بدون استفاده از تاکتیک‌ها، یارهای شما هیچ هماهنگی با هم ندارند و هر یک Target جداگانه ای را مورد حمله قرار میدهند. البته مشکلات هوش مصنوعی به این قسمت محدود نمیشود. زمانی که در داخل شهرها شما با دشمنانتان درگیر میشوید؛ مردم کوچه و بازار هیچ واکنشی به این درگیری ها از خود نشان نمیدهند و همگی کاملا خونسردانه به گفت و گوهای خودشان را ادامه می‌دهند. با این حال، هوش مصنوعی دشمنان بهتر شده است و در صحنه های نبرد همکاری خوبی با هم دارند. متاسفانه لودینگ­های بازی هم یکی از قسمت­های اعصاب خوردکن بازی میباشد؛ به طوری که به تنهایی 3-2 ساعت به گیم پلی بازی می‌افزایند. نسخه­ی کنسولی بازی همچنان از از بارگذاری‌های بلند مدت رنج میبرد.
یکی از شیرین ترین بخش های Dragon Age: Origins بخش ماموریت های آن بود. ماموریت های شما در 2 قسمت دسته بندی میشوند. ماموریت های اصلی و فرعی. ماموریت های اصلی که همان بخش داستانی بازی می‌باشد؛ ماموریت های فرعی یا همان Side Questها هم به انجام کارهای محول شده توسط اشخاص دیگر می‌شود. شما مجبورید برای بالابردن Level خود و هم تیمی‌هایتان، این ماموریت ها را نیز انجام دهید. مشابه اکثر بخش های بازی، این قسمت نیز دچار تغییراتی شده است. این بار برای انجام ماموریت ها زمان مشخصی در نظر گرفته شده است و دیگر مثل شماره‌ی پیشین، در انجام آنها آزادی زمانی ندارید. سیستم جدید بازی باعث می‌شود تا برخی از ماموریت ها در روز و برخی از آنها در شب انجام بگیرند. تغییر روز و شب در بازی از طریق نقشه‌ی اصلی بازی انجام میشود . ویژگی خوب این تغییر در این است که برخلاف شماره ی قبلی، ساکنین شهر با تغییر یافتن زمان، مکان خودشان را تغییر میدهند. هرچند این قسمت همانند TES: Oblivion ساعت‌بندی ندارد، اما همین که NPCها نسبت به زمان، واکنش دارند تغییری خوب تلقی می‌شود.



برقراری روابط دوستانه بین هم‌تیمی‌هایتان، یکی از کارهایی بود که به شدت در Origins مورد توجه قرار میگرفت. هرچند شخصیت‌های جدید در حدواندازه‌های قبلی‌ها نیستند؛ اما باز هم میتوان روابط دوستانه‌ای با آنها داشت. شما میتوانید از راه های گوناگونی رابطه‌ی خودتان را با آنها بهبود بخشید. در مرحله­ی اول تصمیم گیریهای شما بسیار اثر گذار میباشد. با این حال ممکن است هر تصمیمی شما بازتاب‌های متفاوتی در بین همتیمی‌هایتان داشته باشد. مثلا ممکن استVarric از حرفی خوشش بیاید که Carver از آن متنفر است. همین باعث میشود تادر بعضی از جاها، علی رغم اتخاذ یک تصمیم به ظاهر درست، یکی از هم تیمی هایتان ناراضی شود و در نتیجه از میزان محبوبیتش کاسته شود. دومین قسمتی که در میزان محبوبیت شما تاثیر گذار است؛ سیستم هدیه دهی بازی است. شما باید بدانید که هم تیمی‌هایتان از کدام آیتمها خوشش می آید. و در نهایت انجام Side Quest ها مرتبط با آنها، میتواند در برقراری روابط هرچه بهتر تاثیر گذار باشدSkill . های بازی نیز تقریبا دچار تحولی شده اند. دیگر خبری از Herbalism یا ساختن Poisonها نیست. متاسفانه بخش ساختن Potion هم حذف شده است و شما عوض اینکه آنها را خودتان بسازید، مجبورید آنها را بخرید. البته شما میتوانید با پیدا کردن فرمول­های ساخت این Potion ها و دادن آنها به فروشنده ها، آنها را تحویل بگیرید. متاسفانه سیستم تله گذاری نیز حذف شده است و شما نمیتوانید تله های دست­سازتان خودتان را در مسیر دشمنان قرار دهید. با این حال همچنان دشمنان شما میتوانند برای شما تله کار بگذارند.
شخصیت‌پردازی نه چندان خوب بازی در مقایسه با بازی قبلی باعث میشود تا کارکترها به خوبی Origins با شما در ارتباط نباشند. حتی صداپیشه‌های بازی هم نمیتوانند این خلاء را پرکنند. در کنار شخصیت‌پردازی نه چندان خوب بازی، صداگذاری شخصیت­ها هم دچار افت شده است و جای کارکترهای سری قبل و نوع گویش آنها بیشتر حس می‌شود. تنها دوباره حضور Varric باعث می‌شود تا این بخش از یک بخش نامید کننده نجات پیدا کند. البته لازم به ذکر است که علی‌رغم این افت، صداگذاری بازی همچنان در سطح مطلوبی قرار دارد و یکی از نقات قوت بازی محسوب می‌شود. موسیقی‌های بازی هم دوباره یکی از بخش‌های موفق بازی محسوب می‌شود. اصولا در چنین بازیهایی موقعی که به گشت و گذار می‌پردازید؛ موسیقی بخشی از همین دنیا محسوب میشود و باعث میشود تا ذهن شما را هرچه بیشتر با فضای بازی مرتبط شود. همانند بازی قبلی، این بار هم آقای Inon Zur توانست یکی از شاهکارهای خودش را خلق کند و یک اثر ماندگار دیگری را همانند Syberia II در کارنامه‌ی خود ثبت کند. تجربه ی بالا و استعداد بالای او، باعث میشود تا بخش صداگذاری بازی بهتر شود و جزو نقاط مثبت این بازی محسوب شود. موسیقی منوی اولیه‌ی بازی باز هم گوشنواز است و تا حد زیادی سعی شده تا مشابه Origins باشد. 

در نهایت میتوان گفت که Dragon Age II موفقیت گذشته را تکرار نکرد اما همچنان یک بازی لذت‌بخش برای دوستداران این سبک محسوب می‌شود. شاید تقلید محض از Mass Effect 2 آسیب زیادی به بازی وارد کرده باشد. در یک نگاه جامع، این بازی به تنهایی یک بازی خوش ساخت می‌باشد اما زمانی که در کنار Dragon Age: Origins قرار می‌گیرد، آن حس و حال گذشته را با شما نمیدهد. به عبارتی شخصیت‌پردازی، صداگذاری، داستان بازی و ... همه و همه در سطح خوبی قرار دارند اما موقعی که اسم Dragon Age: Origins به وسط می آید؛ به خودی خود افت را نمایان میکند. با این خال امید است تا در DLCهای بازی برخی از مشکلات بازی رفع شود.

حمید بازدید : 172 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)



ناشر: Electronic Arts
سازنده: BioWare
سبک: Action Role-Playing
پلتفورم: PC | PS3 | X360
تاریخ انتشار: March 6, 2012

در سال 2007، شرکت BioWare با عرضه بازیMass Effect بار دیگر موجودات فضایی و سیارات ناشناخته را بر سر زبان‌ها آورد. این استودیو توانست با ساخت دنیایی زیبا و شخصیت پردازی و داستانی جذاب و همینطور سبک Action-RPGِ خود تعدادی از طرفداران بازی‌های اکشن و نقش‌آفرینی را جذب کند. پس از عرضه شماره 2 و کسب جوایز متعدد و نقدهای خوب، این سری به حدی محبوب شد که تعداد زیادی کمیک و رمان برای آن منتشر شد و به تازگی ساخت فیلمی بر اساس نسخه اول این بازی نیز تایید شده است. سازندگان پس از معرفی آخرین شماره از این سه‌گانه، تبلیغات زیادی انجام دادند و هر از گاهی اطلاعاتی از بازی نیز فاش می کنند. تبلیغات به اندازه‌ای است که شرکت BioWare این نسخه را بهترین بازی تولید شده توسط خود می‌داند!


مطمئناً از جذاب‌ترین ویژگی‌های این سری داستان زیبای آن است. داستان نسخه سوم در ادامه شماره‌ی پیشین می‌باشد (البته بهتر است داستان را در ادامه آخرین بسته الحاقی یعنی Arrivals بدانیم). داستان از جایی شروع می‌شود که فرمانده شپرد به دلایلی به زمین می‌آید اما در این حین گونه پر رمز و راز Reaper با نهایت توان خود به زمین حمله می‌کند و شپرد نیز مجبور به فرار از زمین می‌شود تا با به دست آوردن متحدینی برای خود، زمین و کل کهکشان را نجات دهد؛ البته چگونگی نجات زمین قطعاً به انتخاب‌های شما وابسته است. داستان این شماره جزئیات بیشتری دارد و به رمان‌های این سری نیز توجه شده است، به عنوان مثال سازندگان فاش کردند کهIllusive Man که در شماره قبل فرمانده شپرد را زنده کرده بود، این بار قصد کشتن او را دارد. انتظار از داستان این نسخه بسیار بالاست و از قرار معلوم با داستان پیچیده‌تری نسبت به قبل روبرو هستیم.

در این بازی همانند شماره 2 می‌توانید ذخیره نسخه پیشین را به این نسخه انتقال دهید. سازندگان گفته‌اند که حتی تصمیمات شما در نسخه 1 در چگونگی پایان این نسخه تأثیر بزرگی خواهد داشت و در کل در این نسخه تصمیمات شما تأثیرگذارتر هستند و پایان بازی از یک پایان خیلی بد تا یک پایان خیلی خوب متغیر است. البته سازندگان به فکر کسانی که برای بار اول قصد انجام این سری را دارند نیز بوده‌اند و همانند نسخه PS3 شماره 2، قسمتی به نام Previously on Mass Effect وجود دارد که وقایع دو نسخه قبل را به طور کمیک گونه‌ای روایت می‌کند و به شما فرصت تصمیم گیری در قسمت‌های حساس نسخه‌های پیشین داده می‌شود.

در این نسخه احتمالاً با اکثر شخصیت‌های گذشته (در صورت زنده ماندن) روبرو می‌شویم ولی فعلاً فقط شخصیت‌های زیر به طور رسمی تایید شده‌اند:

Illusive Man ،Garrus Vakarian ،Liara T’Soni ،Legion ،Urdnot Wrex ،Mordin Solus ،Ambassador Udina ،Captain Anderson ،Tali'Zorah ،Jack ،Zaeed Massani ،Jacob Taylor ،Miranda Lawson و بر اساس انتخاب شما در نسخه اول Kaidan Alenko یا Ashley Williams نیز حضور دارند. البته شخصیت‌های جدیدی نیز در این نسخه معرفی می‌شوند؛ از جمله James Vega (همان شخصیتی که در اولین تریلر CG منتشر شده او را در برج ساعت لندن دیدیم)، همچنین حضور شخصیت‌هایی از رمان‌ها و کمیک‌های این سری نیز تایید شده، به عنوان مثال Kai Leng که در کتاب Mass Effect: Retribution حضور داشت.


سبک بازی همچنان Action-RPG خواهد بود ولی این‌بار سازندگان سعی کرده‌اند که هم قسمت اکشن بازی را بهتر کنند و هم دوباره قسمت نقش آفرینی را که در نسخه دوم بسیار کم رنگ شده بود، پررنگ‌تر سازند و انتظار دارند با این تغییرات طرفداران بیشتری کسب کنند (البته هنوز المان‌های اکشن بازی بیشتر خواهد بود و تغییرات صورت گرفته بیشتر در بخش اکشن می‌باشد).

سیستم پناه گیری بازی دچار تغییراتی شده و این بار همانند GeoW به راحتی می‌توانید بین جان پناه‌ها تغییر مکان دهید و یا قبل از رسیدن به جان پناه می‌توانید با شیرجه زدن پناه بگیرید. البته سازندگان گفته‌اند که قرار نیست همانند GeoW در همه جا جان پناه وجود داشته باشد.

در این نسخه نبرد های تن به تن نیز اضافه شده است. این کار با وجود Omni-Blade (خنجری که به Omni-Tool اضافه شده است) امکان پذیر است که در نزدیکی دشمن می‌توانید از آن استفاده کنید و همچنین می‌توانید با این خنجر همانند سری AC دشمنان خود را از پشت به صورت مخفیانه نابود کنید. البته از اسلحه‌ی خود نیز در نبرد تن به تن نیز می‌توانید استفاده کنید. نکته قابل توجه این است که این مبارزات تن به تن برای هر کلاس متفاوت است و حتی گفته شده که Omni-Blade ها نیز برای هر کلاس منحصر به فرد است. این بار تمامی کلاس‌ها حق اجازه از همه اسلحه‌ها را دارند ولی محدودیت حمل اسلحه وجود دارد و تنها کلاس "سرباز" حق داشتن هم‌زمان تمامی اسلحه‌ها را دارد.

کلاس جدیدی به نام Heavy Melee نیز معرفی شده که ویژگی‌های آن هنوز مشخص نشده است. به علاوه به کلاس‌های قبلی ویژگی‌های جدیدی اضافه شده است، به عنوان مثال فعلاً تایید شده که کلاس Engineer توانایی ساخت جان پناه دارد. سازندگان قول دادند که در این شماره تفاوت‌های بیشتری برای کلاس‌های مختلف ایجاد کنند تا شما را وادار به تکرار بازی با کلاس‌های مختلف سازند.

در این نسخه دوباره نارنجک وجود دارد، البته نحوه‌ی استفاده از آن با شماره 1 تفاوت‌هایی دارد و همانند اغلب بازی‌های اکشن شده است. ویژگی دیگری که از شماره اول به این نسخه بازگشته، قابلیت ارتقای اسلحه می‌باشد. البته این بار مکانیزم ارتقاء اسلحه‌ها تغییر کرده است و همانند Deed Space در محیط بازی میزهایی وجود دارد که شما اسلحه‌ی خود را بر روی آن‌ها ارتقاء می‌دهید و می‌توانید دوربین و لوازم جانبی دیگر به اسلحه خود اضافه کنید که باعث افزایش قدرت‌های مختلف اسلحه‌ی شما می‌شود. همچنین این بار شما می‌توانید اسلحه‌ی دشمنان را بردارید و از آن‌ها استفاده کنید. همچنین گفته شده سیستم اسکن سیارات دچار تحول شده و همچنین اشیاء بیشتری برای دزدیدن (برداشتن) وجود دارد.


اگر شما از علاقه مندان سبک نقش آفرینی باشید، مطمئناً از سیستم ارتقاء توانایی‌های شماره 2 بسیار ناراحت شده بودید، ولی این بار این سیستم بیشتر به بازی‌های نقش آفرینی اصیل شبیه شده است و از ساختار درختی در آن استفاده شده و نسبت به قبل وسیع‌تر شده است. به عنوان مثال در حال ارتقاء یکی از قابلیت‌هایتان مجبورید که از بین اینکه مدت زمان آن را بیشتر کنید یا قدرت آن، یکی را انتخاب کنید. البته از آنجایی که اکشن بازهای زیادی نیز طرفدار این سری هستند، هنوز می‌توانید به صورت خودکار توانایی‌هایتان را ارتقاء دهید.

هوش مصنوعی در این شماره پیشرفت قابل توجهی کرده. دشمنان شما توانایی پناه گیری دارند و متحدتر و حساب‌شده‌تر حمله می‌کنند و شما را بیش از پیش به چالش خواهند کشاند. دشمنان این نسخه از تنوع بیشتری نیز برخوردار خواهند بود. این‌بار Huskها (موجودات زامبی مانند) نیز تنوع دارند و دیگر فقط شامل گونه انسان‌ها نمی‌شود. از آنجایی که Cerberus قصد کشتن فرمانده شپرد را دارد، دشمنانی جدید و با تجهیزات پیشرفته نیز در مقابل شما قرار دارند که شما را به چالش بیشتری می‌کشانند. Reaperها که در این نسخه نقش پررنگی دارند به صورت مستقیم با آن‌ها مبارزه خواهید کرد که احتمالاً از جذاب‌ترین قسمت‌های اکشن بازی خواهد بود و پتانسیل ایجاد تنوع در گیم پلی بازی را دارد، به عنوان مثال در یکی از قسمت‌ها شما باید سوار بر یک هاورکرافت با استفاده از یک مسلسل با یک Reaper بجنگید. در این شماره هر دشمن نقطه ضعف خاص خود را دارد و شما باید سعی کنید این نقاط ضعف را تشخیص دهید و همانند Deed Space بعضی از دشمنان را می‌توانید قطعه قطعه کنید و به عبارتی دشمنان پویاتر آسیب می‌بینند. همچنین این‌بار می‌توانید از محیط نیز برای نابودی دشمنان استفاده کنید.

در این شماره X360 داران می‌توانند از کینکت خود نیز استفاده کنند! البته در نمایش‌هایی که تا به امروز انجام گرفته فقط از تکنولوژی تشخیص صدای کینکت استفاده شده است و شما می‌توانید برای انتخاب جمله مورد نظر خود در خلال دیالوگ ها، آن را بخوانید. مطمئناً ویژگی گفته شده زیاد کارایی ندارد (مخصوصاً برای ما ایرانیان فارسی زبان) و همان انتخاب مکالمه‌ها از طریق دسته راحت‌تر است. نکته‌ای که شاید شما را به استفاده از کینکت تشویق کند این است که در حین مبارزه نیز می‌توانید با صحبت کردن به افراد خود دستور داده و آن‌ها را راهنمایی کنید و با این کار دیگر نیازی به توقف بازی و دستور دادن به آن‌ها ندارید که باعث بیشتر شدن سرعت و هیجان بیشتر بازی می‌شود. البته از آنجایی که سیستم تشخیص صدا نیازی حتمی به کینکت ندارد و حتی قبل از کینکت بازی‌هایی چون End War با این قابلیت وجود داشتند، امیدوارم سازندگان این قابلیت را بر روی دو کنسول دیگر نیز قرار دهند.


منتقدانی که تا کنون بازی را از نزدیک انجام داده‌اند به یک نکته ناراحت کننده اشاره کرده‌اند: چینش دکمه‌ها زیاد مناسب نیست، به عنوان مثال دکمه دویدن و پناه گرفتن و ضربات تن به تن همگی با یک دکمه (در X360 دکمه A) صورت می‌گیرد که در بعضی مواقع باعث مشکل می‌شود و فرمانده شپرد نمی‌تواند به درستی به خواسته ذهنی شما پاسخ دهد. البته سازندگان خود به این مشکل اشاره کردند و سعی در رفع آن دارند.

در این نسخه دوباره از موتور Unreal استفاده شده ولی سازندگان 6 ماه تمام در حال بروز رسانی این موتور بودند و تکنولوژی‌های جدیدی به آن اضافه کردند. مهم‌ترین پیشرفت گرافیکی مربوط به نور پردازی بازی می‌باشد که واقعاً چشم نواز کار شده است. کیفیت بافت‌ها و طراحی صورت و موارد دیگر نیز بهبود یافته‌اند. نکته‌ی قابل توجه بزرگ بودن محیط‌ها است که به طرز باورنکردنی بسیار شلوغ کار شده و از این نظر بی نظیر است. فرض کنید در یک صحنه تعداد زیادی Reaper (با طولی بین 500 متر تا 2 کیلومتر!) در حال نابود کردن ساختمان‌های روی زمین هستند و شما هم در حال مبارزه با سیلی از دشمنان هستید و همه این‌ها به بهترین شکل ممکن و هم‌زمان به تصویر کشیده می‌شوند. سازندگان در طراحی محیط‌ها زحمت زیادی کشیدند و محیط‌های جدید بسیاری به بازی اضافه شده، از شهر های روی زمین مانند لندن گرفته تا سیاره خانگی گونه‌های دیگر و حتی سیاره مریخ که هر کدام حال و هوای خاص خود را دارند.

انیمیشن‌ها نیز پیشرفت بسیار زیادی کرده‌اند. اگر فقط به انیمیشن‌های جدیدی که برای فرمانده شپرد تهیه شده است دقت کنید متوجه می‌شوید که سازندگان در این زمینه به هیچ وجه کم کاری نکرده‌اند؛ این‌بار فرمانده شپرد می‌تواند شیرجه بزند (غلت بزند)، داخل حفره‌ها بپرد و یا از نردبان‌ها بالا رود. انیمیشن دویدن هم دچار تغییر شده و علاوه بر انیمیشن، مدت زمان دویدن هم افزایش یافته است. به همه این‌ها انیمیشن‌های مربوط به مبارزات تن به تن هم اضافه کنید، حالا متوجه تحول عظیم در انیمیشن‌ها شدید. البته نکته ناراحت کننده، کاهش فریم در بعضی از صحنه‌های شلوغ است که امیدواریم تا زمان عرضه که زمان زیادی هم هست، این مشکل رفع شود.

در مورد صداگذاری شخصیت‌ها بر اساس دو نسخه پیشین و دیگر کارهای BioWare احتمالاً با یک شاهکار دیگر روبرو هستیم. صداگذاری اسلحه‌ها این‌بار پیشرفت زیادی کرده‌اند و دلیل آن کمک گرفتن سازندگان از استودیوی DICE است و از تکنولوژی‌هایی که برای بازی Battlefield 3 استفاده شده، استفاده شده است تا صداگذاری اسلحه‌ها نیز بی نظیر باشد. این بار آهنگ‌ساز بازی عوض شده و آقای Clint Mansell (آهنگ‌ساز فیلم‌هایی همچون Requiem for a Dream ،The Fountain ،The Wrestler و Black Swan) آهنگ‌ساز این نسخه می‌باشد. بر اساس تریلرهای منتشر شده، ظاهراً این آهنگ‌ساز کار خود را خوب انجام داده است و توانسته است جو اصلی این سری را حفظ کند.


بارها شرکت سازنده وجود هر گونه بخش چند نفره را در این بازی تکذیب کرده است ولی به تازگی دوباره شایعات زیادی پخش شده است و یکی از مجلات اعلام کرده است که در شماره‌ی بعدی خود اطلاعاتی از این بخش منتشر خواهد کرد. به شخصه امیدوارم که سازندگان اگر ایده‌ی مناسب و جدیدی برای این بخش ندارند، این بخش را به بازی اضافه نکنند و مطمئناً به دلیل وسعت بخش تک نفره نیازی هم به این قسمت نیست. البته به جز بخش چندنفره، شایعات زیاد دیگری نیز پخش شده از جمله جنگ با سفینه، ولی چون هنوز هیچ کدام تایید رسمی نشدند، من هم سخنی از آن‌ها به زبان نمی‌آورم.

حال کار دیگری نمی‌توانیم کنیم جز انتظار تا 6 مارس 2012 که این بازی بر روی سه پلتفرم اصلی به صورت هم‌زمان منتشر شود و ببینیم که آیا سازندگان واقعاً در مورد اینکه این بازی بهترین نسخه این سری خواهد بود درست گفته‌اند یا خیر

حمید بازدید : 229 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

مشخصات
ناشر:Activision
سازنده:Radical Entertainment
سبک:action adventure
Engine:Titanium
درجه سنی:M
سیستم ها:PS3,X360 و PC
-----------------------------------
نمرات
گیم پلی:9
گرافیک:7/5
صداگذاری:8
موسیقی:7/8
داستان:8/3
نمره ی کل:8/2
-----------------------------------
مقدمه:شروعی تازه برای قهرمانان!
تا به حال به بازی در مورد قهرمانان فکر کرده اید که در آن بتوانید هم انسان های بی گناه را بکشید هم دشمنانتان را؟تا به حال حسرت یک بازی ابرقهرمانی را داشته اید که از گرافیک خوبی برخوردار باشد و همچنین گیم پلی در گیر کننده اش شما را پای تلویزیون میخکوب کند؟اگر تا به امروز انتظار همچین بازی را میکشیدید باید بگویم با عرضه بازی prototype انتظارتان به پایان رسیده است و این همان بازی است که میخواهید.در این بازی همه چیز دست شماست.میخواهید خوب باشید یا بد؟میخواهید مردم را بکشید یا سربازان را؟
گیم پلی:تکراری اما درگیر کننده!
در نگاه اول گیم پلی prototype شما رو مجذوب خود میکند طوری که میخواهید تلویزیون را گاز بگیرید!اما همین که نیم ساعت از بازی میگذرد خمیازه میکشید و میخواهید دستگاه را خاموش کنید.ولی چه چیزی باعث میشود شما نیم ساعت دیگر هم پای بازی بنشینید؟همان ازادی در پیش بردن بازی,پریدن از روی ساختمان های بلند و فرود های مهیج و حتی پرواز در مراحل بالاتر دلایل همان میخکوب شدن است که گفتم!
حال چه چیزی باعث میشود شما از گیم پلی بازی خسته شوید و میلی به ادامه ی بازی نداشته باشید؟مطمئنا یکی از مهمترین و شاید هم مهمترین دلیلش این باشد که فضا در هنگام مبارزه با دشمنان زیادی تکراری و شلوغ میشود و شما در آن لحظه دوست دارید به بالای یکی از خانه ها بروید و کمی ارامش داشته باشید!
نواوری های بازی بسیار زیاد و چشمگیر هست.یکی از این نواوری ها که قابل توجه بسیاری از بازیکنان هم هست,consume کردن(بلعیدن)دشمنان است که شما با استفاده از این قابلیت میتوانید خود را شبیه آن ها کنید.همچنین این قابلیت در رد کردن ماموریت ها بسیار کارایی دارد .میتوانید خود را شبیه 1 سرباز کنید تا دیگر کسی دنبال شما نباشد و یا میتوانید مردم شهر را consume کنید(ازادی هایی که میگفتم همین ها هستند)و شبیه ان ها شوید!
دید شما نسبت به محیط کمی ازار دهنده است ولی خدارو شکر مثل بعضی بازی ها غیر قابل تحمل نیست!کنترل الکس(کاراکتر اصلی بازی) نیز زیاد خوب از اب در نیامده .ولی کنترل او هنگام پرواز و بالا رفتن از یک ساختمان بسیار لذت بخش است.طرز دویدن کاراکتر های بازی واقعا مضحک است(البته استیل دویدن الکس کمی بهتر است!)
در این بازی با حمع کردن EP (که حکم پول در gta را دارند) میتوانید به توانایی های خود بیفزایید.توانایی مثل پرواز کردن(البته نه پرواز دائمی!)و پرش های مرتفع تر.
طراحی ماموریت های بازی کمی خسته کننده هستند(البته نه به اندازه ی assassin's creed)و بعد از رفتن دو سه ماموریت دلتان میخواهد کمی در شهر چرخ بزنید تا رنگ تنوع را ببینید. بعضی از ماموریت ها را میتوانید با مخفی کاری به پایان برسانید که البته خیلی بهتر است و دیگر شاهد شلیک 2 تانک و 3 هلیکوپتر و ده ها سرباز به خود نخواهید بود!خدا نکند دشمنان از وجود شما مطلع شوند!در این صورت واقعا کار سختی پیش رو دارید.یکی از راه هایی که میتوان از دست دشمنان خلاص شد,تبدیل شدن به کسانی که ان ها را consume کرده اید در جایی خلوت است.
در prototype تصمیم با شماست که دشمنانتان را چگونه به قتل برسانید!میتوانید آن هارا ببلعید(consume) یا با استفاده از دست هایتان اون را به 2 تکه تبدیل کنید !متاسفانه مبارزه های تن به تن خوب طراحی نشده اند و همین باعث مشود شما دشمنانتان را با استفاده از هر روشی به غیر از مشت و لگد بکشید!ولی از بین بردن وسایل نقلیه مخصوصا تانک به وسیله ی گرز هیجان زیادی دارد و به قولی ادم را جوگیر میکند!
به طور کلی بازی گیم پلی سریع و خلاقانه ای دارد ولی به دلیل تکراری بودن کمی از امتیازش کاسته میشود.
گرافیک:کمی عقب تر از نسل حاضر.
قبول دارم گرافیک prototype از (بعضی) جهات قابل مقایسه با بازی های نسل حاضر(همچون گیرز2 و کرایسیس)نیست ولی خیلی ها که قصد کوباندن این بازی را دارند از مزایای گرافیک این بازی 2 جمله هم نمیگویند !برای مثال طراحی بافت های صورت بازیکن و تکسچر ها بسیار خوب و قابل قبول است.
ولی متاسفانه سازندگان اصلا روی افکت آتش و دود اصلا کار نکرده اند و طراحی آن ها بر میگردد به دوران عصر حجر و ماقبل آن!من واقعا تعجب کردم وقتی دیدم در همچین بازی که سراسر خون و آتش است اینچنین افکت های ابتدایی در نطر گرفته شده است!
مطمئنا هنگامی که در حال بازی کردن gta iv بودید از جزئیات دریا و آب آن بازی خیره میماندید!ولی در این بازی انقدر دریا و آب بازی بد طراحی شده اند که شما قسم میخورید اصلا به پارک شهر با آن دریاچه های مصنوعیش نروید!چیزی به نام بازتاب نور و اجسام در آب هم وجود ندارد!تنها چیزی که در آب وجود دارد رنگ ابیست و بس!
روی رنگ بندی مناطق جنگ خوب کار شده است ولی بیش از حد رنگ قرمز را در این مناطق مشاهده میکنیم که باعث میشود محیط بازی تکراری به نظر برسد.در مورد رنگ بندی دیگر نقاط شهر بهتر است سخن را کوتاه کنم و فقط بگویم زیاد جالب نیست!
بازتاب اجسام روی سطح شیشه ی ساختمان ها به صورت پیش فرض است !برای مثال شما از یک ساختمان که روبرویش پارک شهر قرار دارد بالا میروید ولی در شیشه تصویر 2 ساختمان بلند را میبینید!(در بازی mirror's edge هم همین مسئله وجود داشت).
نور پردازی و طراحی سایه ها قابل تحسین است و یکی از نکات مثبت گرافیک این بازی است.سایه اجسام همراه با تغییر جهت تابش نور,تغییر میکند و پر جزییات طراحی شده است.
صداگذاری و موسیقی:خشن همراه با پیاز داغ فراوان!
تم جنگی موسیقی این بازی نسبت به بازی های هم سبک خودش(کمیک ها) بهتر است ولی بعد از پنج دقیقه خیلی اعصاب خرد کن میشود و اینجاست که اگر در ماموریت شکست بخورید خون جلوی چشمانتان را میگیرد!پس بهتر است بعد از اینکه دو سه بار در یک ماموریت شکست خوردید دیگر موسیقی بازی را گوش نکنید تا تعداد باخت هایتان به 10 نرسد!البته منظور من از اعصاب خرد کن بودن موسیقی این بازی,بد بودن آن نیست!فقط به دلیل اینکه ریتمی یک نواخت دارد باعث سرگیجه میشود!
موسیقی بازی در مناطق دیگر خوب است(البته بعضی مواقع اصلا صدایی به گوش نمیرسد!)
صداگذاری شخصیت های بازی خوب است ولی خیلی بهتر از این میتوانست باشد.حد اقل خدارا شکر میکنیم مانند بازی های هم سبک خودش(مثل spiderman3) نیست!به شخصه از صدای الکس اصلا خوشم نیامد و این یکی از دلایلی بود که نتوانستم با این شخصیت رابطه ای برقرار کنم.صدای گلوله ی اسلحه ها و همچنین شلیک تانک و هواپیما هم کمی تا قسمتی اعصاب خرد کن است!(مخصوصا صدای شلیک تانک ها!).
هنگامی که در خیابان مردم با جیغ و داد فرار میکنند خود به خود هیجان خاصی به بازیکن دست میدهد که باعث میشود مردم را با چنگال های دست الکس خرد کند!
هنگامی که با الکس از یک ساختمان شیشه ای بالا میرفتم (!) متوجه شدم اصلا شکستن شیشه ها صدا ندارد و این امر کمی تو ذوق میزند چرا که اصلا طبیعی نیست وقتی شما ببینید شیشه زیر پای شما میشکند ولی اصلا صدا ندارد!
صدای ضربات شما بر روی دشمنان خوب است.
هنگامی که کاراکتری در حال صحبت کردن میباشد کلماتی که میگوید با حرکت لب و دهن او(البته در بعضی مواقع)مغایرت دارد.
موسیقی و صداگذاری بازی خدارو شکر یک سرو گردن از دیگر بازی هایی که از کمیک ها ساخته شده اند بالاتر میباشد و همین میتواند یکی از محسنات بزرگ این بازی باشد.
داستان:همان قضیه ی همیشگی با عمق بیشتر!
داستان بازی در مورد گندکاری دوباره ی ارتش امریکاست و اینکه آن ها با اشتباهی باعث شده اند موجوداتی به نام جهش یافتگان(mutant) از ویروسی که آن ها ساخته اند بوجود بیایند.
قبول دارم هسته ی اصلی داستان این بازی کمی تکراری است ولی سازندگان با مهارت خاصی کاری کرده اند که زیاد رنگ و بوی تقلید ندهد و چیزی نوآورانه به حساب بیاید.
در این بازی در اوایل اصلا نمیدانید چه کسی هستید!فقط دمویی میبینید از اینکه الکس در حال فرار از یک سرد خانه است.ولی همین طور که در بازی پیش میروید چیز های بیشتری دستگیرتان میشود که این خود باعث میشود بازیکن از کمی یک نواخت بودن ماموریت های بازی چشم پوشی کند و بازی را پیش ببرد که این یکی از نقاط قوت داستان این بازیست.
بر روی شخصیت پردازی اصلا خوب کار نشده و همین مسئله باعث میشود بازیکن با کاراکتر های بازی ارتباط بر قرار نکند و همچنین چهره ی همیشه خشک و بی روح الکس و صداگذاری او(که در بالا توضیح دادم) اصلا برای بازیکنان دلنشین نیست و بهتر بود کمی او را به بازیکنان نزدیک تر میکردند.
الکس برای پاسخ سوالات خود اقدام به consume کردن دشمنان میکند و چیز هایی که در حافظه آن ها گنجانده شده بود را بدست میاورد.همچنین او میتواند برای بالا بردن health خود دشمنان و همچنین مردم را ببلعد.
دشمنان شما در بازی 3 گروه هستند:
1-darkwatch:آن ها مامور از بین بردن جهش یافتگان و کسانی هستند که به ویروس الوده شده اند!در صورتی که به هویت الکس پی ببرند نبرد سختی با آن ها خواهد داشت!
2-جهش یافتگان(mutant):آن ها موجودات بوجود امده از ویروس هستند که با بلک واچ ها میجنگند.ان ها سرسخت ترین دشمنان الکس میباشند و باعث بوجود امدن گروه سوم میشوند:
3-زامبی ها:زیاد سخت جان نیستند و در بیست ثانیه میتوانید ده ها زامبی را از بین ببرید.
داستان بازی در عین سادگی پر عمق هست و باعث میشود بازیکن به چالش کشیده شود.فقط امکان دارد به دلیل طرز بد روایت داستان کمی خسته کننده به نظر بیاید.

حمید بازدید : 113 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

حدود 2-3 سالی است که سری فیفا دستخوش تغییراتی شده، از

 یک بازی معمولی فوتبال کمی فاصله گرفته و به یک

 شبیه ساز تبدیل  شده است. در پیشرفت این بازی عوامل بسیار زیادی تاثیر داشته اند، 

اما بی شک  مهمترین تغییرات مربوط به گیم پلی بازی بوده است که با اضافه شدن

عناصری مثل pro passing  و personality +   وارد مرحله جدیدی شده است. اما اینجا 

یک سوال پیش می آید: آیا همین موارد برای پیشرفت این سری کافی است؟

خیر، شرکت electronic arts امسال قابلیت های جدیدی

به بازی اضافه کرده است که در نسخه های قبلی جایی 

نداشته اند مثل دفاع تاکتیکی ، موتور ضربه ، دریبلینگ 

با دقت و ... که در کنار قابلیت های قبلی می تواند یک تجربه استثنائی

 از یک فوتبال زیبا را رقم بزند.همچنین  Ea  گفته است : "

 حتی بازی های دوستانه و لیگ های دسته 2 نیز به 

شما احساس یک بازی بزرگ را منتقل می کنند"
امسال موتور جدیدی به بازی اضافه شده است که نامش

impact engine است. به لطف این موتور برخورد میان

 بازیکنان به طور کامل نمایش داده می شود و همچنین به

 راحتی می توان محل برخورد ضربه ای را که به بازیکن وارد شده است مشاهده کرد.

 

با توجه به شدت برخورد، میزان آسیب دیدگی  متفاوت است. 

عضلات اصلی بدن نیز برای این موتور تعریف شده اند و در

 صورت آسیب دیدن هر نقطه از بدن واکنش بازیکن متفاوت 

خواهد بود.اگر شما یک بازیکن  که تازه بهبود پیدا کرده است و احتمال دارد

 مجددا آسیب ببیند را به زمین بفرستید ممکن است در اثر 

یک برخورد آسیب جدی تری ببیند و حتی باعث شکستگی

 در جایی از بدنش بشود. حتی  ممکن است بازیکنی آسیب

 ندیده باشد ولی به علت خستگی در اواخر بازی مصدوم شود،

 البته ea  سعی دارد تا از فیزیکی شدن بیش از حد بازی جلو گیری کند

 زیرا معتقد است که از جذابیت

 بازی کاسته می شود و سرعت طبیعی بازی را می گیرد.

 

سیستم جدید هوش مصنوعی بازی pro player intelligent 

 نام دارد و طبق این سیستم بازیکنان با توجه به هوش 

خود وخصوصیات  فردی بازیکن حریف واکنش نشان می

 دهند. برای مثال ژاوی می تواند از میان دفاع توپ را تقسیم کند

 ولی بازیکنی مانند پارک جی سونگ  با دید ضعیفتر در موقعیت 

مشابه قادر به انجام این کار نیست 

یا مثلا رافائل فن در فارت می تواند کاری کند که بر بلند

 قد بودن پیتر کراچ غلبه کند و مانع رسیدن او به مقصودش 

شود و یا مهاجمان می توانند دفاع را در نظر بگیرند و با

 توجه به موقعیتشان در خواست توپ کنند و یا اینکه بازیکنی از گوشه زمین 

به توپ می رسد ، به داخل  محوطه جریمه نگاهی می اندازد اگر 

بازیکن بلند قدی مانند پیتر کراوچ آنجا بود توپ را سانتر می کند 

ولی اگر بازیکنی مثل داوید ویا که نمی تواند به خوبی ضربه سر

 بزند در محوطه جریمه بود توپ را سانتر نمی کند بلکه در صورت

 لزوم پاس به عقب می دهد مثل کاری که تیم بارسلونا انجام می دهد. 
سیستم دفاع بازی نیز دستخوش تغییرات شده است . در شماره

 های قبلی دفاع شما فقط با زدن یک دکمه انجام می شد و اگر 

بازیکن حریف حرکتی ناگهانی می کرد یا دریبل می زد ، 

مدافع شما از حریف جا می ماند اما امسال شیوه جدیدی 

برای بازی تعریف شده است که مدافع یک محوطه دفاعی 

دور بازیکن حریف فرض می کند که این باعث می شود با 

حرکات ناگهانی حریف از دور خارج نشود و همچنین همیشه  

از حریف مقداری فاصله می گیرد تا فضای کافی

 برای  دفاع داشته باشد و جا نماند.


در فیفا 11 ما شاهد خصوصیات فردی بازیکنان مشهور 

بودیم که درست مانند خصوصیات واقعیشان بود اما 

امسال علاوه بر آن ها، شاهد قابلیت های تیمی نیز خواهیم بود 

 مثلا رونی و برباتوف برای پیاده سازی استراتژی یک حمله منحصر

 به فرد به هم کمک می کنند و حتی ممکن است در یک بازی با

 تیم بارسلونا شما با تیکی تاکا به گل برسید 

یکی دیگر از نو آوری های این بازی این است وقتی بازیکنی 

فروخته می شود و مربی بازیکن جدیدی را- ولی در پستی

 دیگر- می خرد شما با یک تیم کاملا متفاوت از

 نظر ترکیب و چینش و تاکتیک

 به زمین می روید و ممکن است در مقابل تیمی ضعیف تر از

 خودتان ببازید و یا در هر مسابقه برای رو یا رویی با حریف 

مجبوربه تغییر شیوه بازی خود باشید. همچنین در هر مسابقه

 بازیکنان تعویضی نقش مهمی در پیروزی یا شکست شما

 در مقابل حریف خواهند داشت.
یک دوربین جدید نیز به بازی اضافه شده است که بسیار نزدیک

 زمین است و فضا های باز زمین را به شما نشان می دهد.

همچنین ظاهر منو ها ساده تر از قبل شده است و خیلی

 به xmb  پلی استیشن شبیه شده است. قسمت انتخاب 

لباس تغییر کرده است  و همچنین قبل از بازی تصاویری 

موناژ شده از بازیکنان و استادیوم ها نمایش داده می شوند 
همچنین این شرکت طی خبری اعلام کرد که نسخه pc  این بازی از هر

 لحاظ با نسخه ی کنسولی آن برابر است  و نسخه xbox360  آن 

قابلیت پشتیبانی از کینکت را نیز دارد
با توجه به اطلاعات و تصاویر منتظر شده باید انتظار یک شاهکار

به تمام معنا از ea  را داشته باشیم  و شاید حرف دیوید روتر که می گوید " 

این شماره از بازی یک انقلاب محسوب می شود" درست باشد.

 

این بازی در 5 مهر 1390 بر روی

 ps3 ،pc ،xbox360 ،wii u ،iphone ،ipad ،3ds عرضه می شود.

 

حمید بازدید : 110 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)
Hitman: Absolution

Io InteractiveSquare EnixPCPlayStation3   Xbox 360

 

 

او قاتلی با کت و شلوار اتو کشیده، کفش‌های واکس زده و سری تراشیده است، اما علت محبوبیت مامور47 ظاهر مرتب و ترسناکش نیست. او برای همگان بیش از یک آدمکش معمولی بود و این ویژگی را مدیون گذشته‌ی نه چندان پاکش می‌باشد. گذشته‌ای که از وی یک قاتل بی‌رحم ساخته است. اکنون وقت آن رسیده است که برای حفظ این پیشینه مبارزه کرد.مدت زیادی بود که خبری از سری Hitman نداشتیم. در این 5 سال سبک اکشن مخفی‌ کاری پیشرفت‌های زیادی کرده و کمپانی‌های مختلفی دست به ساخت این گونه بازی‌ها زده‌اند. سری‌ بازی‏ های Assassin's Creed ،Batman و Splinter Cell نمونه‌های خوبی برای معرفی مخفی کاری های مدرن به حساب می آیند که با اضافه کردن المانهای مختلفی به این سبک، طرفداران سایر ژانرها را نیز به مخفی کاری علاقه مند کرده اند. IO Interactive هم بی‌کار ننشسته و دست به تغییرات بزرگ و کوچک زیادی در این نسخه از سری پرآوازه‌ی Hitman زده است.داستان این شماره کمی با نسخه های گذشته متفاوت است. مامور 47 بر خلاف گذشته تنهاست و تمامی افراد مورد اعتمادش به او خیانت کرده‌اند. او در رأس یک توطئه جهانی قرارگرفته و باید به تنهایی خود را از این مخمصه بیرون بکشد. نسخه‌ی قبل سری هیتمن در حالی تمام شد که دایانا به 47 کمک کرد تا با مرگ ساختگی از چنگ گروه The Franchise فرار کند. در حالی که تمام افراد در ساختمان تصور می‌کردند 47 مرده، او بیدار می‌شود و Alexander Leland Cayn، رئیس گروه و هم چنین رئیس FBI را به رگبار می‌بندد. اما ماجرا در اینجا به پایان نمی‌رسد زیرا Alexander عضو جامعه‌ی مخفی بزرگ‌تری به نام Alpha Zerox بود. آخرین صحنه‌ی بازی 47 را نشان می‌دهد که وارد ساختمانی در آسیا شده و سؤال می‌کند "چه چیزی برای سفارش به خصوص در عقب دارید" اطلاعات زیادی از داستان این نسخه در دست نیست اما در تیزر رسمی بازی 47 را می‌بینیم که با کشتن تعدادی محافظ وارد ساختمانی شده و در نهایت با دایانا مواجه می‌شود. تنها گفته‌ی سازندگان نیز به توطئه‌ای جهانی و مشکلاتی که بر سر راه 47 قرار دارد اشاره می‌کند. البته شخصیت منفی بازی با نام Blake Dexter تایید شده که صداگذاری آن بر عهده‌ی Keith Carradine خواهد بود. هم چنین گفته شده David Bateson دیگر صداگذار 47 نخواهد بود.در نمایشگاه E3 2011 از این بازی دمویی نشان داده شد که آن را بررسی خواهیم کرد.قطرات آب از آسمان شهر شیکاگو روی پنجره می‌ریزند. ناگهان Agent 47 پنجره را می‌شکند و پشت سرش پلیسی وارد می‌شود. وی در حالی که بی سلاح است باید با گروهی از پلیس‌ها که به دنبالش هستند، مبارزه کند و خود را از آن مخمصه نجات دهد. مرحله‌ای ساده، هدف‌های ساده و مشکلی سخت. سریع در گوشه‌ای از کتابخانه‌ی متروک که به تازگی وارد آن شده است مخفی می‌شود. مأمورین در کتابخانه پخش می‌شوند و در این حال 47 شرایط را بررسی می‌کند. بازی شبیه Batman: Arkham Asylum شده است که این تصور چندین بار در طول دمو به ذهن خطور می‌کند. همان اوایل تغییر جدید که سیستم کاور گیری است دیده می‌شود. با زدن دکمه‌ی X (در نسخه‌ی PS3) می‌توان به راحتی کاور گرفت و یا از حالت کاور خارج شد.

دیگر ویژگی جدید بازی غریزه (Instinct) نام دارد که به کمک آن می‌توان از میان قفسه‌ها و دیوارها مکان دشمنان را شناسایی کرد. (هم چنین یک رادار در گوشه‌ی بازی نیز وجود دارد) یکی دیگر از قابلیت‌های غریزه دیدن ردپای حرکت دشمنان است که با استفاده از آن می‌توان مسیر حرکت افراد را فهمید. با روشن کردن آن مسیر نارنجی رنگ درخشانی نمایان می‌شود که به بازیکن می‌گوید هدف به چه سمتی حرکت خواهد کرد. البته برای فعال کردن این ویژگی باید مراحل را به صورت مخفیانه انجام دهید و به نوعی این قابلیت را جایزه خواهید گرفت. بیشتر قسمت‌های بازی مانند نسخه‌های قبلی است. 47 از حواس پرتی دشمنان استفاده می‌کند تا در خفا تک تک آن‌ها را بکشد. با کشیدن فیوز برق، پلیسی به طرف جعبه می‌آید تا آن را درست کند، بی خبر از اینکه در حال سپری کردن ثانیه‌های آخر عمرش می باشد.

 


 

حرکات 47 نیز خالی از پیشرفت‌های بصری نیستند. او اکنون می‌تواند مانند Lara Croft و Nathan Drake از لبه‌ها بالا برود. حتی گرفتن هدف از بالکن و پرت کردن او به پایین نیز امکان پذیر است. در طول دمو دیده شد که برای کشتن دشمنان می‌توان از وسایلی که در محیط اطراف قرار دارند مانند مجسمه و یا سیم برق نیز استفاده کرد تا صحنه‌های طبیعی و جذاب‌تری خلق شوند.بعد از کشتن نیروهای پلیس، 47 متوجه می‌شود توانایی کشتن همه‌ی افراد را ندارد، بنابراین با برداشتن اسلحه‌ای وارد عمل شده و یکی از افراد پلیس را گروگان می‌گیرد. وی با عقب نگه داشتن پلیس‌ها از پلکانی بالا می‌رود و سپس گروگان را با وارد کردن ضربه‌ای رها می‌کند و تعقیب و گریز آغاز می‌شود. در هنگام تعقیب و رفتن از بالکنی به بالکن دیگر، 47 به قلاب لوستری شلیک می‌کند که باعث سقوط چراغ ها و مسدود شدن راه نیروهای پلیس می‌شود. در این هنگام او از در اضطراری بیرون رفته و نمایی از شهر شیکاگو را مشاهده می‌کنیم. اما این پایان دمو نیست بلکه صحنه‌های اکشن بازی تازه شروع شده‌اند. 47 به ساختمانی نزدیک می‌پرد و با هلیکوپتری که در حال تعقیب وی است مواجه می‌شود. بی‌شک تاکنون متوجه پیشرفت و افزایش صحنه‌های سینماتیک در بازی شده‌اید. صحنه‌هایی که شما را یاد عناوینی مانند Uncharted 2 می‌اندازند. 47 از این تعقیب جان سالم به در می‌برد اما هلیکوپتر بار دیگر مسیر وی به ساختمان بعدی را بسته است. در این هنگام موقعیت مناسبی وارد صحنه می‌شود که آن چیزی جز یک افسر پلیس نیست. وقت آن رسیده است تا از تکنیکی قدیمی تغییر قیافه استفاده کرد. با پوشیدن لباس و کلاه آن افسر، 47 به راحتی از مقابل هلیکوپتر و نور افکن‌های آن می‌گذرد و راه خود را به ساختمان بعدی باز ‌می‌کند. با وارد شدن به ساختمان، پلیس دیگری داخل می‌‌شود و از 47 درباره‌ی هویت او می‌پرسد که در نتیجه با ضربه‌ی شیشه‌ای به سرش جواب خود را می‌گیرد.در حالی که تعداد پلیس ها بیشتر می‌شود 47 در ساختمان با خونسردی حرکت می‌‌کند. در اینجا استفاده‌ای دیگر از قابلیت غریزه نشان داده می‌شود. وقتی از کنار افراد پلیس رد می‌شوید آن‌ها کمی به شما شک می‌کنند. در این هنگام 47 با پایین آوردن کلاه خود یا حرف زدن با بیسیم این توجه را کمتر معطوف خود می‌کند، حتی برای طبیعی جلوه کردن شیرینی به دست می‌گیرد. دمو در حالی پایان می‌یابد که شخصیت اول بازی در آسانسور منتظر پایین آمدن است. وقتی در باز می‌شود تعدادی پلیس منتظر بودند اما آن‌ها بدون توجه از کنار یکدیگر می‌گذرند. صحنه‌ی آخر دمو، 47 را نشان می‌دهد که وارد شهر شیکاگو می‌شود. کمی بعد او در بین صدها نفر گم شده است....

طراح گیم پلی در این باره می‌گوید "ما در حال ساخت تکنولوژی جدیدی بودیم. اسم آن را Glacier 2 گذاشتیم و باید از اول آن را می‌ساختیم. به این دلیل نگاهی به گذشته و عناوین قبلی انداختیم و از خودمان پرسیدیم مهم‌ترین قسمت‌های هیتمن چه چیزی بود و این که چگونه آن‌ها را توسعه بدیم" سازندگان هم چنین ادعا کرده‌اند هوش مصنوعی بازی پیشرفت قابل توجهی داشته است. برای مثال در دمو نشان داده می‌شود که 47 با لباس پلیس وارد آپارتمان افراد هیپی می‌شود اما چون این افراد اهمیت چندانی به پلیس نمی‌دهند به او می‌گویند که از این محل برود و دیگر مانند قبل ناگهان به طرفش حمله نمی‌کنند. در این حال اگر با لباس معمولی وارد آپارتمان بشوید محافظان رفتار دوستانه‌ای با شما خواهند داشت. مثالی دیگر نحوه‌ی رفتار نیروهای پلیس است. اگر با آن‌ها مواجه شوید همان لحظه به روی شما اسلحه نمی‌کشند به خصوص اگر قتلی صورت نگرفته باشد. می‌توان گفت هوش مصنوعی از سیاه و سفید به خاکستری تغییر رنگ داده است. هم چنین در دموی بازی دیده شد که افراد پلیس کاملاً طبیعی با یکدیگر صحبت می‌کنند و حتی همدیگر را نیز مسخره می‌کنند.

موتور اختصاصی جدید، هوش مصنوعی پیشرفته و کنترل عالی نکاتی هستند که در عنوان جدید هیتمن مشاهده‌ خواهید کرد. با این حال تصمیم گیری درباره‌ی بازی ساده نیست چرا که تا کنون تریلر گیم پلی بازی منتشر نشده است و تنها اطلاعات در دسترس از دمویی بود که خبرنگاران در طول نمایشگاه E3 در پشت پرده آن را انجام دادند. نگرانی‌هایی نیز مانند اکشن شدن بازی وجود دارد که تا عرضه‌ی رسمی بازی نمی‌توان نظری راجع به آن داد.

 

حمید بازدید : 88 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)





سازنده : Ubisoft Montreal
ناشر : Ubisoft
سری : Assassin's Creed
طراح : Alexandre Amancio
نویسنده :
 Darby McDevitt
تهیه کننده : Andreane Meunier
کارگردان : Alex Amancio
پلتفرم : Microsoft Windows , Wii U , PlayStation 3 , Xbox 360
سبک : Third-person action-adventure , open world
حالت ها : Single-player, multiplayer
رسانه : Blu-ray Disc, DVD-ROM, Steam
تاریخ انتشار : November 15, 2011

Boxshot

  

مقدمه ای برای فرقه آدم کشی:


عنوان های open world عنوان هایی پر طرفدار هستند و بیشتر آن ها موفقیت کسب کردند و حال شماره های متعدد آن ها منتشر میشود یکی از این سری عنوان های معروف سری Assassin's Creed است که توسط Ubisoft ارائه شد و مخاطبان زیادی رو برای خود بوجود آورد عنوان سوم شخصی که روایت کننده یک اتفاق را در آینده گزارش میکند و با سفر در گذشته و ورود به جزئیات متوجه این داستان خواهید شد.

داستان از آن جایی شروع میشود که شخصیت اصلی سری Assassin's Creed یعنی Desmond Miles توسط گروه شخصی به نام Abstergo که اطلاعاتی میخواهد بدست آورد دزموند را دزدیده و با استفاده از یک ماشین به نام Animus حافظه و DNA دزموند را مورد بررسی قرار میدهد.این اطلاعات از حافظه دزموند مربوط به نیاکان او میشود و آن ها در واقع assassins بودتد و با Pieces of Eden سرو کار داشتند از جمله نیاکان دزموند Altaïr Ibn la-Ahad هست و دیگری که در ایتالیا است Ezio Auditore da Firenze هست که یکی از کارهای آنها ترور شخصیت های مهم دوران خود است که باعث بوجود آمدن مشکلاتی شده بودند همچنین Templar به این قضیه مرتبط بودند.


کل این حوادث مربوط به آینده است جایی که در سال 2012 گفته شده زمین نابود میشود و باعث بوجود آمدن نابودی کلی موجودات است.در این میان که باعث شده تا شلوغی برای این مشکل بزرگ پیش بیاید Abstergo با استفاده از دستگاه پیشرفته خود میخواهد با بدست آوردن Pieces of Eden قدرت را در دست بگیرد زیرا این شی توانایی هر کاری را دارد و میتواند همه چیز را نابود کند و حتی جامعه را از نابودی نجات دهد حال باید با استفاده از دزموند و نفوذ به گذشته اجداد او این قطعه را پیدا کتد و دزموند هم با استفده از ماشین به خاطرات اجداد خود سفر میکند.
در اولین سفر در ورود به گذشته نیاکان با Altaïr Ibn la-Ahad روبرو میشود که شخصیتی در قرون وسطی است و در این میان جنگ های صلیبی بین عرب ها و مسیحی ها در حال انجام است حال Altaïr به دنبال کلیدی برای رفع مشکلات است و همینطور برای به دست آوردن Pieces of Eden در تلاش است همه این اتفاقات در Jerusalem اتفاق می افتد Altaïr با پیدا کردن Pieces of Eden در یکی از مکان های اورشلیم که در معبد سلیمانیه است به دنبال آن میرود.


بعد از بوجود آمدن حوادث بین جنگ های صلیبی متوجه میشوید که 28 قطعه Pieces of Eden در سراسر جهان پراکنده شده است حال با بازگشت به سال 2012 بعد از بازگشت دزموند به حال , Abstergo برای بازیابی اطلاعات کامل و بوجود آمده است تا با در آوردن اطلاعات به هدف خود برسد.یکی دیگر تز شخصیت ها به نام Lucy Stillman که در شرکت Abstergo فعالیت میکند به دزموند میگوید که نوادگان او از سری قاتلان هستند همچنین دزموند با قابیلت چشم bleeding effect به مشاهده تصاویر و نقش ها بر روی دیوار و نشانه های مختلف را در دیوارهای آزمایشگاه دید.
بعد از اتفاقات بوجود آمده حال نوبت به نرفر بعدی از نوادگان دزموند میرسد که آغاز Assassin's Creed II است ولی قبل از آشنایی در محل آزمایشگاه لوسی , دزموند را به مخفی گاهی در خارج از آزمایشگاه میبرد و با نسخه جدید Animus به دریافت اطلاعات نودگان دزموند میپردازد در این میان شما با دشمنان و افراد Abstergo باید مقابله کنید تا از آن جا خارج میشوید شما با ورود به محل جدید با دو شخصیت جدید آشنا خواهید شد که این دو شخصیت Shaun و Rebecca هستند.


با استفاده از دستگاه انیموس دزموند به گذشته میرود و اینبار با شخصیت Ezio Auditore da Firenze که در ایتالیا یک اشراف زاده جوان در سال 1476 در فلورانس آشنا میشود در این شماره اتزیو توانایی های جدید دارد.با ایجاد حوادثی برای اتزیو جوان و قتل پدر و برادرانش برای انتقام آماده میشود و بعد از فرار به حومه شهر در Tuscan که یک خانه مربوط به خانواده اوست در آن جا تحت نظر دایی خود مقدمات لازم را فرا میگرد در ادامه داستان با بزرگان و شخصیت های مهم ایتالیا از جمله Leonardo da Vinci که از دوستان اتزیو است آشنا میشوید که با کمک او و رمز گشایی کتابچه هایی شامل نوشته های Altaïr موجب میشود تا سلاح های مخصوص یک Assassin را داشته باشد و حال او از یک اشراف زاده به یک قاتل تبدیل شده است همچنین اتزیو متوجه میشود که پدر او هم یک Assassin بوده است.

Ezio با پیدا کردن شخصیتی که عامل اصلی قاتل پدر و بردرانش است دست به انتقام میزند این شخص که باعث بوجود امدن این حوادث شده است Rodrigo Borgia است که یکی از اشراف زادگان است و قرار است تا پاپ شود.Borgia با بدست آوردن قطعه ای از Pieces of Eden سعی در بدست گرفتن قدرت کامل را دارد و بعد از بوجود امدن مشکلات و انجام بسیاری از کارها طی مبارزه ای که اتزیو با Borgia انجام میدهد قطعه را بدست آورده و با ورود به فضایی که اشکال مختلف بر دیوار های آن نقش بسته است با شخصی روبرو میشود که در آخر به اتزیو میگوید همه چیز به دزموند بستگی دارد و Ezio میپرسد دزموند کیست؟! اما دزموند در همین حال از دستگاه بیرون آمده زیرا Abstergo شما را پیدا کرده و باید از آنجا بروید.


در ادامه در شماره جدید یعنی Assassin's Creed: Brotherhood شما باز هم با اتزیو همراه خواهید بود داستان از ادامه شماره دوم شروع میشود و بعد از آن به شما حمله میشود و قلعه توسکانی نابود میشود این اتفاقات توسط Cesare Borgia sieged اتفاق افتاده است و بعد از کشتن دایی اتزیو , او تیرو میخورد و از آن جا طی حوادثی به Rom میرود و از آنجا به ادامه کار ها و گرفتن انتقام خود میرسد و با استخدام گروهی برای خود برای نابود کردن افرادی که مشکلات را برای او بوجود آوردند به مقابله بپردازد و سرانجام در آخر سزار و رودریگو کشته میشوند و دزموند با اومدن به حال و بدست آوردن مدارک به ایتالیا آمده تا محلی که اتزیو قطعه را آنجا قرار داده آن را بدست آورد و دزموند موفق به این کار میشود.


Assassin's Creed: Revelations Preview


Requiescat in Pace


چقدر با اتزیو آشنایی دارید؟دیگر نیازی به معرفی او نیست بلکه در سری AC دیگر شخصیت شناخته شده ای است حال باز هم دزموند باید خاطرات اتزیو را به یاد آورد همانطور که توضیح داده شد متوجه شدید که چه اتفاقاتی برای اتزیو افتاده و این بار باید با داستانی هیجان انگیز تر روبرو شوید همانطور که میدانید داستان اتزیو در شماره قبل نیز تمام نشد و یوبی سافت با ایجاد شماره های متعدد سعی در جلب رضایت مخاطبان دارد.اینبار Ezio با دزموند بازگشته اند و نام این شماره Revelations است.اتزیو در شماره های قبلی در شهر های ونیز , فلورانس , روم حضور داشته است.
اتزیو در این شماره نزدیک 50 سال سن دارد و باید گفت شخصیت جوان ما حال مسن شده و بسیاری تجربیات در مبارزات و سایر موارد را بدست آورده همچنین یوبی سافت در خبری اعلام کرد محیط Revelations بسیار بزرگتر از شماره های قبلی سری Assassin's Creed است.Templar ها باز هم حضور دارند و داستان بازی قوی تر شده و روایت آن بسیار عالی است و ابهام در این شماره برای شما کمتر وجود دارد.

بعد از اعلام شدن ساخت شماره جدید Assassin's Creed: Revelations اعلام شد باز هم اتزیو در این نسخه هم حضور دارد و البته با تغییراتی فراوان که در نوع خود جالب است و در کل شما با داستانی جدید و دو شخصیت همراه هستید این شخصیت ها همان Ezio Auditore da Firenze است (البته پیر شده و در میان سالی به سر میبرد) و دیگری Altair Ibn-La'Ahad (در شماره اول حضور داشت) است. حال اتزیو اینبار از ایتالیا به ترکیه آمده است و در زمانی به آنجا می آید که امپراتوری عثمانی به اوج قدرت خود رسیده که شامل چند قسمت مختلف است و در طرفی دیگر دزموند مایلز که در دنیای مدرن حضور دارد باز هم به گذشته اجداد خود میرود و با اتزیو برای به دست آوردن اطلاعات همراه میشود.
Alexandre Amancio مدیر خلاق Assassin's Creed: Revelations میگوید ما میخواهیم بیشتر حقایق و اتفاقاتی که به صورت ابهام بود را بریتان آشکار سازیم و این کار را به همراه یک منطقه جدید تر و بزرگ تر برایتان زیبا تر نیز میکنیم و همینطور بیشتر جزئیات و موارد را درباره Ezio و Altair که چه مسائلی برایشان پیش امده است را بگوییم و در آخر دزموند با در دست داشتن این اطلاعات و حقایق به ادامه داستان در دنیای مدرن میپردازد و تا به هدف خود برسد.
داستان اتزیو همانند یک نمودار شده است و هر قسمت آن نشان دهنده بخشی از واقعیت ها است و ایجاد کردن یک سری جزئیات جدید در بازی نیز باعث شده که شما یک تجربه ای جدید داشته باشید. از جمله وسایل جدید که برای اتزیو طراحی شده است hookblade نام دارد و برای بالا رفتن از دیوار ها با سرعت بیشتر است و به شما کمک میکند تا کمتر در دید دشمنان باشید و همچنین Eagle Vision به Eagle Sense تبدیل شده است که اطلاعات سربازان و محل استقرار آن ها را به شما میدهد(یک نوع مدرن شدن در بازی)حال دشمنان هم برای شما خطر های بیشتری بوجود می آورند و باید بیشتر دقت کنید تا شما آن ها را شکست دهید.



روش های جدید در مبارزه و از بین بردن دشمنان

داستان از آنجایی آغاز میشود که اتزیو با ورود در شهری به نام Mayaf به دنبال اطلاعاتی از Altaïr هستید در شهر محلی وجود دارد که اطلاعات و شواهدی درباره Altaïr بدست بیاورد بعد از این ماجرا داستان و حوادث اصلی در شهر Constantinople یا همان قسطنطنیه اتفاق می افتد این شهر وسعت بسیار بالایی دارد به گونه ای که هر کاری میتوانید در آن بکنید همینطور با افراد مختلفی آشنا میشوید که شما را در طول بازی همراهی میکنند و Templar ها هم محلی را در این شهر برای خود اختصاص داده اند که تقریبا غیر قابل نفوذ است و ورود به آن از یک محل زیرزمینی که بسیار مبهم و عجیب هست راه دارد.در تریلری نشان داده شد که دزموند وارد اتاق سیاه و تاریکی میشود و یکدفعه با اشکال به خصوصی رو دیوار و نور خیره کننده ای روبرو میشود.در میان داستان شما با بدست آوردن کلید هایی که Templar ها دارند باید آن ها را بگیرید تا بتوانید خاطرات Altaïr که شامل موارد مهم از جمله درباره قطعه Pieces of Eden است را بدست آورید.

در میان داستان شما با بدست آوردن کلید هایی که Templar ها دارند باید آن ها را بگیرید تا بتوانید خاطرات Altaïr که شامل موارد مهم از جمله درباره قطعه Pieces of Eden است را بدست آورید.بعد از این که اتزیو به قسطنطنیه می آید او متوجه میشود که دست نوشته های Altaïr در محلی که قلعه اصلی قسطنطنیه است وجود دارد و او نیاز به پنج کلید دارد تا وارد آن جا شود و برای پیدا کردن آن ها باید دست به کشتن نیز بزند و کلید ها به صورت پراکنده در شهر قرار دارند که در دست تمپلار ها و سربازان عثمانی و چند تای دیگر در کنار کشتی های امپراتوری عثمانی و قلعه قدیمی سربازان است.بعد از این موارد در بازی با شخصی به نام Yusaf آشنا میشوید که به شما کمک های بسیاری میکند و او رهبر Assassins در قسطنطنیه است که بعد از گفتگو با او شما باید با بمب های بدست آورده منطقه ای را که در دسترس دشمنان است را از بین برده و آن جا را بگیرید.
اتزیو باز هم میتواند با افراد خود در ارتباط باشد و در مواقع مهم از آن ها کمک بخواهد و از بعضی از آن ها برای محافظت از منطقه خود استفاده کنیدیک سری دیگر از جزئیات جالب و البته عجیب وجود 300 نوع مختلف از بمب ها است. یوبی سافت اعلام کرده است بخش چند نفره کامل و پر جزئیات نیز برای طرفداران در نظر دارد که یکی از موارد مهم شخصی سازی کاراکتر است.همچنین شما فقط به عنوان یک آدم کش حرفه ای در بازی حضور ندارید بلکه افرادی هستند که همانند شما یک آدم کس حرفه ای هستند و این افراد در یک گروه با شما خوب هستند و به شما کمک های فراوان میکنند و گروه دیگر میخواهند تا شما را ازبین ببرند و جزو تمپلار ها نیز به حساب می آیند.

Alex Amancio کارگردان Revelations گفت مبارزه ها و داستان اتزیو حماسی تر از گذشته است شما باز هم میتوانید از بالای پشت بام خانه ها راه بروید و ناگهانی سربازان و دشمنان را بکشید و همینطور برای دیده نشدن در تاریکی و روز از دید سربازان محافظ مناطق مختلف باید از شیوه های مهمی استفاده کنید از جمله فرستادن افراد خود و کشتن آن ها و یا با ایجاد یک طرح مناسب خودتان دشمن را نابود کنید.برای شما یک جنگ عضیم با آتش و خونریزی در نظر گرفته شده است و اتزیو هم خشن تر به مبارزه میپردازد.


اتزیو در میان سالی بر فراز قسطنطنیه

از جمله موارد جالب در ساخت Assassin's Creed: Revelations این است که این پروژه یک کار چند شرکتی است و منظور از این جمله این است که شش استودیو Ubisoft در حال کار بر روی هر قسمت از Revelations هستند که این استودیو ها در جهان شامل استودیو های کانادا , سنگاپور , فرانسه و رومانی است و این کار با بالا بردن جزئیات همراه بوده و هدف از این کار هم بالا بردن جزئیات که چه در بخش داستان و چه در بخش گرافیک است انجام شده است.از دیگر موارد Revelations وجود شخصیت ها جدید و جنبه های سینمایی فراوان در بازی است.همانطور که گفته شد اتزیو با Altair در Revelations حض.ر دارند که وجود Altair در بازی به صورت فلش بک هایی است که به شرح واقعیات و اتفاقات او میپردازد و اتزیو نیز در این محور دستانی کار اصلی را در پیدا کردن کتاب و دست نوشته های Altair که در قلعه ای در قسطنطنیه است را پیدا کند.
در نسخه نمایشی که ما مشاهده کردیم اتزیو در حال عبور از کشتی هایی بود که در حال انفجار بودند و به پریدن و بالا رفتن از آن ها میپرداخت و شعله های آتش به صورت خیره کننده ای همه جا را فرا گرفته بود و بعد از آن نمایی ار کل قسطنطنیه به نمایش در آمد که بسیار زیبا بود و در این میان اتزیو در حال مبارزه کردن نشان داده شد و مشاهده شد که او از چند حرکت و انیمیشن جدید برای مبارزه استفاده میکند و از ترکیب ضربات یک ضربه اصلی و زیبا را بر روی دشمنان اجرا میکند و بعد از آن بیشتر دشمنان را شکست داد و سپس با اسلحه جدید خود یعنی hookblade به آن طرف دیوار رفت و از سایر دشمنان فرار کرد.مهارت های اتزیو با پیشروی در بازی زیاد تر میشود و برای پیدا کردن وسایل برای خود نیز باید به قسمت ها مختلف نقشه رفت و به پیدا کردن ان ها پرداخت .در کل گیم پلی بازی بسیار پر محتوا تر شده و همینطور آزادی بیشتر دارید دا همه جای مناطق را بگردید و بزرگتر شدن نقشه بازی در شهر قسطنطنیه به شما این امکان را میدهد تا با مناظر و بافت ها و ساختمان های تاریخی آن آشنا شده و از دیدن آن ها شگفت زده شوید.

Andreane Meunier تهیه کننده بخش آنلاین و چند نفره Revelations در رابطه با بخش چند نفره برایمان توضیح داد این عنوان در قالب حالت چند نفره دچار تغیرات و اظافه شدن موارد جدید شده است همچنین شما با نقشه هایی که با هم متفاوت است روبرو میشوید در این میان یک نقشه اصلی وجود دارد و بقیه در کنار آن برای جزابیت بیشتر قرار گرفته اند او در ادامه گفت شخصیت های جدید و چند حالت جدید وجود دارد که بیشتر شما را برای تجربه بخش چند نفره فرا میخواند 
Amancio به این نکته اشاره کرد که ما میخواهیم موارد خوب در شماره های گذشته را حفظ کنیم و با ایجاد یک سری موارد جدید بازی را زیبا تر کنیم به عنوان مثال چند وسیله جدید برای اتزیو و همینطور بنا های با شکو تر که از دیدن همه آن ها لذت خواهید برد.



The Characters Of Assassin’s Creed Revelations


شخصیت های سری Assassin’s Creed شامل افراد مختلف است از جمله شخصیت های اصلی Ezio Auditore da Firenze و Altaïr Ibn-La’Ahad و Desmond Miles است در این معرفی به شخصیت های جدید این شماره در قسظنظنیه رو معرفی میکنم.

Ezio Auditore da Firenze

برای نمایش تصویر در سایز اصلی اینجا را كلیك كنید. سایز اصلی تصویر610در600 میباشد


شخصیت اصلی سری AC که از شماره دوم به این سری حضور یافت شما با اتزیو از بچگی آشنا شده اید و بعد از کشته شدن پدر و برادرانش از یک اشراف زاده به یک قاتل حرفه ای تبدیل شد بعد از این اتزیو در نسخه Brotherhood ظاهر شد که در آن جا هم با حرکات و مبارزات دیدنی توانست نزد مخاطبان توجه بیشتری را کسب کند و حال در شماره جدید Revelations نیز حضور دارد که اینبار برای پیدا کردن اطلاعات و کتاب خاطرات Altaïr به قسظنظنیه آمده است و در این راه مشکلاتی برایش پیش میاید نکته مهمی که وجود دارد این است که اتزیو دیگر جوان نیست بلکه بیش از 50 سال سن دارد و باید گفت مسن شده است.

Manuel Palaeologos

این شخصیت یک شخصیت واقعی و تاریخی است که نتوانست امپراتور بیزانس شود و بنا بر همان که امپراتوری عثمانی را شکل داد و Palaeologos به یک شخص ثروتمند و بزرگ تبدیل شد حال رابطه او با این بازی چیست به اینگونه است که داستان او هم در قسطنطنیه گره خورده است و با تمپلار ها روابط مرموز و پنهانی دارد.

Sofia Sorto

بسیاری از شخصیت های موجود در این سری وجود تاریخی دارند و صوفیا یک اثر معمولی است و وجود تاریخی ندارد طراحی اصلی او در واقع با Albrecht Durer بوده است که یک زن ونیزی را به نمایش میگذارد صوفیا درواقع عشق اتزیو در Revelations است و مانند اتزیو از ایتالیا به قسطنطنیه آمده است.

Prince Suleiman 

برای نمایش تصویر در سایز اصلی اینجا را كلیك كنید. سایز اصلی تصویر610در600 میباشد


پادشاه سلیمان یکی از بزرگترین و برجسته ترین حاکمان در طول تاریخ است که از شخصیت های مهم تاریخی است و بیش از 40 سال حکومت عثمانی را در دست داشت حال در این بازی سلیمان یک جوان 17 ساله است که میان مسائل مهم سیاسی قرار گرفته است که خوانواده او برای تعیین جانشین به مشکل بر خوردند حال قدرت فعلی دست پدر بزرگ او است و پسر بزرگ او احمد وارث تاج و تخت تعیین شده است پدر سلیمان به عنوان فرزند کوچکتر است و حال برای تخت پادشاهی باید کاری بکنند.سلیمان در این شماره حضور دارد و با آن برخورد خواهید داشت.

Yusuf Tazim

برای نمایش تصویر در سایز اصلی اینجا را كلیك كنید. سایز اصلی تصویر610در343 میباشد


در حالی که اتزیو که به عنوان یک آدم کش مهارت و قدرت بسیار کسب کرده است یکی از اساتید و بزرگان قاتلان شخصی به نام Yusuf Tazim است.اگر چه اتزیو از لحاظ قدرت و سایر موارد از او برتر است اما این دو به عنوان دو رقیب و دوست در کنار هم هستند و کار های زیادی در این شماره انجام میدهد.از جمله موارد دیگر درباره این شخصیت این است که امکان دارد در بخش چند نفره هم باشد.


The Vanguard

برای نمایش تصویر در سایز اصلی اینجا را كلیك كنید. سایز اصلی تصویر610در630 میباشد


شخصیتی جالب و جدید در این سری که او به خدمت ارتش بزرگ امپراتوری عثمانی در امد و در نهایت تمپلار ها او را با وعده پول و قدرت به خدمت گرفتند پس از مدتی به عنوان جاسوس در امپراتور عثمانی به طور مستقیم به فعالیت پرداخت.

The Guardian

این شخصیت پسر عموی رانده شده سلطار سنار است و به عنوان نگهبان خدمت میکند.


در این قسمت به منظور توضیح بیشتر درباره کاراکتر ها اطلاعات تکیملی رو قرار میدم.


Desmond Miles




دزموند مایلز شخصیت اصلی داستان که از هر دو نواده Altaïr ibn La-Ahad و Ezio Auditore da Firenze است.دزموند توسط Abstergo دزدیده شد و برای بدست آوردن اطلاعات نیکان او از دزموند استفاده کرد با استفاه از دستگاه انیموس دزموند به خاطرات گذشته خود راه میابد که اولین تجربه او با نیاکانش با Altaïr است با جستجو در حافظه و ژن دزموند خاطرات بیشتری از Altaïr برای او بوجود می آید همینطور دزموند خاطرات نیاکان خود را بیاد میآورد در قسمتی با مشکل ادامه مرور بر خاطرات Altaïr مواجه میشود دزموند قدرت های نیاکان خود را نیز بدست میآورد که برای بدست آوردن اطلاعات در دنیای خود بسیار مفید است از جمله این توانایی Bleeding Effect است.دزموند با استفده از همین قدرت میتواند پیام ها و رمز های نیاکان خود را متوجه شود که با قسمتی از این رمز ها که در کف و دیوار اتاق خود آشنا شد.لوسی همکار آبسترگو متوجه یک سری دیگر اطلاعات از نیاکان دزموند میشود و برای اینکه از مقاصد منفی آبسترگو در امان بماند دزموند را از آزمایشگاه خارج کرد و در واقع در قسمت اول مروری بود برای خاطرات Altaïr که لوسی با کمک دزموند اینبار بر روی یکی دیگر از نیاکان او پژوهش به عمل آوردند که این شخص Ezio Auditore da Firenze است.
برای خروج دزموند از آزمایشگاه لوسی نیازمند کد رمز در خروج بود که آن را در اختیار نداشت ولی دزموند با استفده از توانایی خود کد را رمز گشایی کرد بعد از مبارزه ای با افراد آبسترگو آن ها موفق شدند تا از محل آزمایشگاه خارج شوند و خود را به مخفیگاه اصلی که لوسی برای آزمایشات تدارک دیده بود بروند و در آنجا دزموند با دو شخصیت Shaun Hastings و Rebecca Crane آشنا شد.بعد از آشنایی لوسی به دزموند درباره مرور خاطرات نیاکان دیگر او با او صحبت کرد و گفت اینبار به خاطرات Ezio دسترسی پیدا میکنیم ولی اینبار با نسخه جدید تر دستگاه Animus 2.0 دزموند به مرور یکی دیگر از نیاکان خود پرداخت که شماره دوم بازی با اتزیو شروع میشود.

بعد از ورود به دستگاه دزموند موفق به مرور خاطرات اتزیو میشود و در ایتالیا شما باید اتزیو را همراهی کنید بعد از ارتباط بیشتر با انیموس 2 دزموند موفق شد تا به مهارت های بیشتر دست یابد همچنین سلاه تیغه مخفی را هم بدست میاورد و در حال از آن استفاده میکند.بعد از مرور ماجرا در این میان آبسترگو و گروهش دزموند و لوسی را پیدا میکند که آن ها از طریق کامیونی در گوشه محل مخفیگاه فرار میکنند.در شماره بعدی که Assassin's Creed: Brotherhood باز هم مروری بر خاطرات اتزیو است.دزموند , لوسی , شان و ربکا با هم دیگر به اسخراج اطلاعات نیاکان دزموند میپردازند که با اطلاعات و رمز نوشته های اتزیو نیز روبرو میشوند و اینکه قطعه Pieces of Eden در کجا قرار دارد و پس از پیدا کردن قطعه با قدرت های ماورایی آن روبرو میشود و بعد از آن کنترل خود را از دست میدهد و به دلایل نامشخصی دزموند به صورت ناخواسته موجب زخمی شده لوسی میشود و بعد از آن دزموند بیهوش بر روی زمین می افتد.


Altaïr Ibn-La'Ahad




Altaïr Ibn-La'Ahad اولین شخصیت سری AC هست که حضور او در بازی همزمان با دوره سوم جنگ های صلیبی در سال 1165 متولد شد.Altaïr از یک پدر مسلمان و مادر مسیحی ایتالیایی بدنیا آمد و در دوران کودکی او در Masyaf , سوریه اموزش های خود را آغز کرد بعد از مدتی Altaïr پدر و مادرش را از دست میدهد. بعد از حوادث مختلف Altaïr ادامه کارها و اموزشش را نزد Al Mualim فرا میگیرد و به سرعت توانایی هایش را درمبارزت و دیگر مهرات ها بالا برد و از جمله بهترین مهارت هایش مبارزه با شمشیر است همچنین درباره جزئیات پدر و مادر او اطلاعات کاملی وجود ندارد و تاریخ تولد او به عنوان اطلاعاتی برای دزموند است
Altaïr در کتاب خاطراتش نوشته هایی دارد که قسمتی از آن به Al Mualim شده و گفته سرپرستی و مراقبت از او را بر عهده گرفته است و سخنی از پدر و مادر خود یاد نکرده است.مجموعه جنگهای صلیبی در سال 1191 در جریان بود که به عنوان جنگ های صلیبی دوره سوم معرفی شده و Altaïr در همین دوره بوده است.Al Mualim شخصیتی مرموز بود که کارهای پنهانی زیادی انجام میداد که موجب کشته شدن بسیاری از افراد شد او همچنین با تمپلار ها در ارتباط بود.

در طی داستان Altaïr از قطعه Piece of Eden استفاده میکند که Al Mualim برای بدست آوردن و حفظ قدرت با Altaïr مبارزه میکند و در طی آن منجر به کشته شدن Al Mualim میشود و قطعه از از دست او در امان میماند.Altaïr در رابطه با Piece of Eden از استاد خود که او را از بین برد مواردی درباره این قطعه میدانست از جمله اینکه این قطعه شواهد تاریخی را در مقیاس بزرگ بازگو میکند و به شخصی که از آن استفاده میکند اجازه میدهد تا تغیرات مختلفی را ایجاد کند و کنترل بیشتر موارد را در دست بگیرد که داستان شماره اول بعد بدست آوردن Piece of Eden تمام میشود و شماره دوم با شخصیتی دیگر انجام میشود

Altaïr در شماره های بعدی نیز حضور دارد ولی حول خاطرات و دست نوشته های او است و همچنین سلاح های او که اتزیو با بدست آوردن کتابچه های مخصوص Altaïr آن ها را رمز گشایی کرده و سلاح ها و مهارت های جدید را کسب میکند همچنین مدارک مهم و نقشه های مختلف در یاری اتزیو بسیار موثر است و حتی دزموند از آن ها استفاده میکند و خاطرات Altaïr در رابطه با استفاده از Piece of Eden و شواهد و نوشته های او حاکی از قدرت ها و کارهایی است که این قطعه میتواند انجام دهد.در شماره دوم اتزیو لیاس و شمشیر Altaïr را بدست میآورد و دزموند هم با یاد آوردن خاطرات دیگری از Altaïr به اطلاعات بیشتری دست پیدا میکند.


Ezio Auditore da Firenze




Ezio Auditore da Firenze متولد 1459 در ایتالیا از یک خانواده اشراف زاده در فلورانس متولد شد و شخصیتی که از شماره دوم در بازی تا الان حضور دارد و همینطور در نسخه جدید این سری نیز حضور دارد اون در 17 سالگی به دلیل توطئه پدر و برادرانش را از دست میدهد و اتزیو از نوادگان Altaïr هم هست. بعد از کشته شدن پدرش جیوانی و برادرانش Federico و Petruccio به دروغ به خیانت متهم میشوند و اتزیو مجبور به ترک شهر میشود و به خانه فامیلی خود میرود که در توسکانی واقع است در واقع پیش عموی خود ماریو میرود.اتزیو آموزش ها و مهارت های لازم را در کنار عموی خود ماریو فرا گرفت و بعد از آن خود را برای انتقام گرفتن از کسانی که باعث به دار آویخته شدن پدر و برادرانش شد را بگیرد بعد از آن اتزو به کمک دوست خود لئوناردو به رمز گشایی دست نوشته های Altaïr پرداخت و سلاح های او را بدست آورد و بعد از آن انتقام خود را از قاتلین پدر و برادرانش گرفت. حال اتزیو در نسخه جدید این سری یعنی Assassin's Creed: Revelations در سن 52 ساگی حضور دارد که اینبار در قسطنطنیه هست.



Lucy Stillman

لوسی پژوهشگر سابق شرکت آبسترگو در بخش استخراج و پژوهش بر روی ژن ها است.لوسی از شماره اول در بازی حضور دارد و در پژوهش ها و مرور خاطرات دزموند بر روی نیاکانش تمرکز دارد و بعد از مسائل مختلف لوسی از اهداف آبسترگو مطلع شده و به دزموند درباره نیاکان او و هدف آبسترگو توضیح بیشتری میدهد که منجر به فرار از آزمایشگاه میشوند.لوسی با اطلاعات بدست آورده و آوردن نسخه دوم انیموس در بازی به مرور بیشتر خاطرات نیاکان دزموند و جستجو برای پیدا کردن Pieces of Eden میپردازد. بعد از پیدا کردن محل قطعه لوسی در این میان زخمی میشود و به عنوان دیگر قربانی این حادثه میشود.


Shaun Hastings

شان عضو تیم بررسی قاتلین است که در گروه دزموند از شماره دوم حضور دارد که علاقه مند به مطالعه درباره کار های تمپلار ها است شان در مطالعاتش به بعضی مسائل مهم درباره تمپلار ها بر خورده که ربکا و لوسی او را به خدمت گرفتند تا در آزمایشات به آن ها کمک کند شان به جنبه های کلیدی مهمی دربازی درباره تمپلار ها به شما اشاره میکند و در اصل نقش شان بخصوص در نسخه Brotherhood اشاره به نکات جزئی و مهم درباره اتفاقات است.


Rebecca Crane

ربکا جزو تیم Assassin's است و ربکا دوست قدیمی لوسی است و او بیشتر برای پشتیانی از دستگاه انیموس 2 فعالیت میکند و عملکرد آن را هنگامی که دزمود در حال مرور خاطرات است مورد بررسی قرار میدهد.


Templars


درباره تمپلار ها بحث های گوناگونی است و همینطور وجود آن ها در سری AC هم با توجه به سبک تاریخی هم که دارد خوب بازگو کننده این مطالب درباره تمپلارها است.تمپلار ها در اصل شوالیه های معبد بودند که مربوط به مسیحیت میشود این گروه در اصل در روم بوجود آمد.هدف این گروه ابتدا شرکت در جنگ های صلیبی بود که بعد از آن در فلسطین حضور یافتند که با توجه به گفته خودشان برای محافظت از افراد به آن جا امده بودند ولی همه چیز در اینجا خلاصه نمیشد بلکه بعد از کشتن بسیاری از مردم به قدرت و ثروت بسیار دست یافتند و گروهی از آن ها در اروپا مستقر شدند بعد از مدتی قدرت فراوانی بدست آوردند که بین سال های 1307 تا 1314 همه آن ها از بین رفتند و رهبر آن ها نیز اعدام گردید.

در این بازی افرادی که جزو تمپلار ها به حساب می آیند به شرح زیر است:

Dr. Warren Vidic

فردی است که بیشتر تمرکز خود را بر روی انیموس گذاشته و تنها هدف او دست یابی به قطعات Pieces of Eden است و طبق رسم اجداد خود سعی در پیدا کردن آن دارد او شخصیت مروموز دارد و هر بار برای بدست گرفتن دزموند تلاش میکند از جمله در شماره دوم برای پس گرفتن دزموند به سراغ او آمد با قرار گرفتن در برابر لوسی و دزموند به آنها درخواست آمدن به آزمایشگاه را داد که بعد از آن دزموند و لوسی به مبارزه با افراد آبسترگو پرداختند بعد در حال فرار از آن جا Vidic به دزموند گفت از پیروزی موقت و فرار از دست آبسترگو لذت ببر ...


Alan Rikkin

آلن مدیر عامل شرکت آبسترگو است او با Vidic در ارتباط است و درباره قطعه Pieces of Eden هم اطلاعاتی دارد.Rikkin احتمالا یکی از سه مرد ایستاده در سمت راست اتاق در کنار دزموند مایلز در پروژه Altaïr project است.


Robert de Sablé

این شخص یکی از افراد مهم هست که با Al Mualim در ارتباط بود و برای کشتن Altaïr دست به هر کاری میزد.Robert در جنگ های صلیبی سوم هم حضور داشته و کارهای زیادی نیز ارائه کرده است.او متولد شده در یک خانواده قدرتمند بود و در سال های 1191 و 1193 به عنوان حاکم فعالیت میکرد.اولین برخورد او با Altaïr در بازی در معبد سلیمان بود و میخواست تا Piece of Eden بدست بیاورد تا با آن مردم را کنترل کند و همچنین از روش های خشن استفاده میکرد و مردم را آزار میداد ولی بعد از آنکه با نقشه ای سعی در کشتن قاتلین را با King Richard داشت و بعد آن Altaïr به او صدمه وارد میکند و بعد ها Altaïr سعی در متقاعد کردن شاه از طرح شیطانی Sablé خبر نداشت و بنا بر همین Altaïr و Robert به مبارزه پرداختند و Altaïr او را شکست داد.


Al Mualim

Al Mualim یک Assassin مخفی و یک تمپلار بود و شخصیت مرموزی داشت که Altaïr زیر نظر او مهارت کسب کرد و ماموریت ها خود را به Altaïr میداد تا برایش انجام دهد با این کار ها درواقع هدفش دستیابی به Piece of Eden بود و بعد از افشا شدن هدف Al Mualim جنگی بین او با Altaïr سرانجام Altaïr او را شکست میدهد و او کشته میشود همچنین Altaïr قطعه Piece of Eden را بدست میاورد.


Rodrigo Borgia

یکی از شخصیت های اصلی شماره دوم بود که دوره 1 January 1431 – 18 August 1503 در ایتالیا بود او در سال های 1492 - 1503 به عنوان پاپ در ایتالیا بود و عنوان الکساندر ششم را داشت او در اصل ریشه اسپانیایی دارد و از بزرگترین و بحث برانگیز ترین پاپ های ایتالیا بود.رودریگو در شبی از سال 1476 توطئه ای برای جیوانی ادیتوره پدر اتزیو آدیتوره طرح کرد که با وجود نامه ای که اتزیو برای ثابت کردن بی گناهی پدرش در دست داشت باز هم موفق نشد و روریگو در جمع مردم پدر و برادران اتزیو را به موجب خیانت اعدام کرد.بورجیا هم از تمپلار ها بود و بسیار در بدست آوردن Piece of Eden سعی میکرد تا ان را گرفته و با توجه به هدف های خود از آن استفاده کند سر انجام اتزیو در طی مشکلات رودریگو را گیر انداخت و با مبارزه ای بین آن دو Piece of Eden را بدست آورد البته در این قسمت بورجیا جان سالم بدر برد اما در نسخه Brotherhood توسط پسرش Cesare که فکر میکرد پدرش آدم ضعیفی است طی قسمتی از بحث او با پدرش رودریگو را میکشد.


Cesare Borgia

Cesare در سال های 13 September 1475 – 12 March 1507 زندگی میکرد و پسر پاپ الکساندر ششم است او در دوران کودکی به همراه خواهر و برادر دیگرش پیش پدرش بزرگ شد و به یکی از شخصیت های همانند پدر خود شد او باعث کشته شدن بسیاری از افراد شده و برای اینکه روی مسند قدرت بیاید با پدرش رودریگو در تضاد بود بعد از مدتی Cesare به توسکانی حمله کرد و در حین همین حادثه عموی اتزیو یعنی ماریو کشته شد او در سال 1503 پدر خود را از بین برد و به دیوانگی کشیده شد و بعد از مبارزه با اتزیو او را از بالای منطقه قلعه مانند پرت کرد و او کشته شد.

حمید بازدید : 127 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)


همانطور که طرفداران در جریان هستند، نسخه هشتم ندای وظیفه در فرم جنگاوری نوین توسط دو

 استودیوی Infinity ward و Sledgehammer در دست ساخت است و هشتم نوامبر سال جاری 

عرضه عمومی خواهد شد. Modern warfare 3 دنباله ای مستقیم است بر MW 2. بخش اعظم

 داستان پیرامون درگیری نیروهای دلتای ایالات متحده – SAS های بریتانیا در مقابل نیروهای روسی 

که به فرماندهی ملی گرای افراطی - ولادمیر مکراف - حمله به غرب را اغاز کرده اند، روایت می شود.

 

 

 

بررسی نمایش مرحله ی Hunter Killer :نیروهای دلتا ایالات متحده در اعماق بندر نیویورک وظیفه نصب بسته های انفجاری را بر روی بدنه خارجی زیر دریایی دشمن بر عهده دارند . شما در نقش گروهبان Derek “ Frost “ Westbrook به انجام ماموریت می پردازید . بعد از برش یک مانع فلزی، هر یک از اعضای تیم دلتا با استفاده از یک شناور زیر دریایی (Submersible) – که موقعیت افراد خودی و دشمن را نیز در رادار خود نمایش میدهد - به سمت زیر دریایی دشمن حرکت میکنند . مدتی بعد رادار شناور با استفاده از امواج صوتی نزدیک شدن زیر دریایی دشمن را نشان میدهد . برای فرار از دید دشمن بایستی نورافکن شناورها را خاموش شوند . در رادار زیردریایی هدف با رنگ قرمز رویت می شود . اعضای تیم مطابق دستورات Sandman ، بعد از عبور زیر دریایی ، نورافکن ها را روشن کرده و شروع به حرکت میکنند . هم اکنون قسمتی از بدنه ی زیر دریایی که باید بسته های انفجاری را در انجا نصب کنید ، با یک نقطه سفید مارک می شود ، بعد از قرار دادن بسته ها ، ابجکتیو اولیه کامل می شود . ماموریت بعدی رسیدن به اتاق کنترل موشک هاست . مین های نصب شده منفجر می شوند . اعضای تیم شناورها را رها کرده و به سطح اب می ایند. و خود را به روی بدنه خارجی زیر دریایی می رسانند . بعد از یک درگیری کوتاه بر روی سطح خارجی ، تیم وارد زیر دریایی میشود .


همانند نسخه های قبلی فاصله ی بین چک پوینت ها کوتاه و در حد قابل قبولی است . درگیری در راهروها . حالا اتاق کنترل موشک ها رسیدیم . در بسته است ! راه حل چیست ؟بله ! Breach & Clear . بسته های انفجاری بر روی در نصب می شوند ! بوم ... بازهم همان صحنه های اسلوموشن !. دشمنان تارومار می شوند . Sandman کلید پرتاب موشک ها را به دست می اورد . چرخش همزمان کلیدها و سپس فشار دادن دکمه قرمز رنگ ! هم اکنون 30 ثانیه تا پرتاب موشک ها فاصله است . ابجکتیو اپدیت می شود. بایستی از لنگرگاه خارج شوید . اندکی بعد فضای باز پیشرویتان است و دو جنگنده که از بالای سرتان عبور میکنند . فضای لنگرگاه به شدت شلوغ است . انفجارهای پی در پی ، ناوهای جنگی ، صدای جنگنده ها و .... . Sandman پایین و در یک قایق تند رو منتطرتان است . سوار قایق می شویم . موشک ها از زیردریایی پرتاب میشوند . اوه ... این قسمت شباهت بسیاری به بخش های پایانی MW 2 دارد ، انجا که با قایق به دنبال شفرد بودیم . جالبه ! حتی حرکات Sanman در جلوی قایق هم بسیار شبیه حرکات جان پرایس است ! انفجارهای پی در پی در چپ و راستتان ! فضا کاملا" اشفته و جنگزده است. در این بخش هم گویا تنها یک مسیر برای پیشبرد بازی وجود دارد. سبک Modern warfare در دو نسخه قبلی ، در MW 3 نیز در حال تکرار شدن است . اتفاقات غیر منتظره ، فضای شلوغ ، اکشن های سریع و برخی جلوه های سینماتیک که به نظر می رسد اگر سازندگان تنها به این موارد اکتفا کنند ،بازی پیشرو همان MW 2 خواهد بود با داستان و لوکیشن های متفاوت و نه عنوانی که بتواند با بزرگان هم سبکش رقابت کند . به هر حال تیم دلتا با استفاده از قایق های تندرو خود را به بالگردهای خودی می رسانند و بدین ترتیب مرحله ی Hunter Killer با نمایشی نه چندان دلچسب به پایان می رسد .شایعاتی پیرامون ویژگی های متمایز MW 3 نسبت به نسخه های قبلی به گوش می رسد . همچون داستانی بزرگ و حماسی ( که با توجه به داستان COD : Black Ops ضروری به نظر می رسد ) ، فضای بزرگتر برای مراحل بازی که توانایی مانور بازیکن را گسترده تر از قبل میکند و بالاخره تخریب پذیری که این ویژگی ها هنوز از طرف هیچ منبع معتبری تایید نشده اند و اکثر سایت ها در سطح شایعه به ان پرداخته اند .موتور گرافیکی این نسخه با نام رسمی MW3 Engine ( غیر رسمی IW 5) ، نسخه پیشرفته و بهبود یافته IW 4 است . همانطور که در تریلرها شاهد بودیم گرافیک MW 3 ، چندان با انتظارات مخاطبان هماهنگ نبود . به هر حال همه میدانیمکه سری COD نه بخاطر گرافیک وجلوه های بصری بلکه به خاطر گیم پلی سریع ، هیجان انگیز و دلچسبش بوده که همواره توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است . با این حال به نظر می رسد برای پاسخ به انتظارات بازیکنان ، سازندگان باید تمهیدات ویژه ای بیاندیشند .انطور که از اطلاعات منتشره دریافت میشود ، موضوع اصلی داستان پیرامون حمله ی نیروهای تحت فرماندهی مکراف به منطقه ی یورو و ایالات متحده کلید میخورد . بعد از اتفاقات MW 2 کاپیتان سوپ مکتاویش ،مامور سابق TF 141 ، و جان پرایس ، مامور سابق SAS بریتانیا ، به همراه مامور اطلاعاتی روستبار ، نیکولای ،به منطقه Dharmasala از کشور هند پناه برده اند . با هجوم سربازان مکراف ، بازیکن در نقش Yuri ، از افراد مورد اعتماد نیکولای ، وظیفه پیشبرد بازی را برعهده خواهد گرفت . با توجه به اینکه بخش اعظمی از داستان بازی منتشر شده ، بسط بیشتر این قسمت به دلیل کاهش جذابیت ها عاقلانه به نظر نمیرسد . به هر حال تنوع محیط های بازی ، توانایی به دست گرفتن کنترل جنگ افزارهای مدرن، خود از جذابیت های پیشروی MW 3 خبر می دهند .

 


کارکترها و محیط های بازی :علاوه بر بازگشت کارکترهای محبوب MW 2 یعنی جان پرایس و سوپ مکتاویش ، در MW 3 با شخصیت های جدید روبه رو خواهیم شد . بازیکن در مراحلی از بازی که در شهر نیویورک پیگری خواهد شد ، کنترل گروهبان Derek “ Frost “ WestBrook را در دست خواهد گرفت .Sandman هم جوخه ای Frost از تیم نیروهای دلتای US نیز از کارکترهای جدید MW 3 خواهد بود .Marcus Burns گروهبان نیروی Special Air Service بریتانیا ، Yuri مامور امنیتی فدرال روسیه از دیگر کارکترهای MW 3 خواهند بود . در ضمن حضور کارکتری با نام Grinch نیز تایید شده است . از جمله محیط های بازی می توان به منهتن نیویورک ، لندن ، پاریس ، برلین ، شهری در سیرالئون ، دوبی امارات متحده ، کاخ کرملین مسکو ، هامبورگ المان ، واشنگتن دی سی ، پایتخت سومالی و ... اشاره کرد .بخش مالتی پلیر و co-op :سازندگان ضمن تایید وجود مد co-op برای بخش کمپین بازی ، ارائه ی یک مالتی پلیر سراسر پیشرفت را دور از دسترس نداسته اند . Glen Schofield از مدیران Sledgehammer :" بخش تک نفره ، تنها یک بعد از بازی MW 3 است ، جدای از بخش کمپین ما Special Ops و co-op دو نفره را نیز در MW 3 شاهد خواهیم بود ، همچنین بخش مالتی پلیر که به نوبه خود بسیار جذاب است " .در مطالب بعدی با معرفی کامل و جامع بخش های co-op و مالتی پلیر درخدمت شما خواهیم بود .

 

تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 67
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 10
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 57
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 127
  • بازدید سال : 595
  • بازدید کلی : 19,801
  • کدهای اختصاصی
    SusaWebTools
    Susa Web Tools
    Susa Web Tools
    Susa Web Tools
    SusaWebTools
    Susa Web Tools
    Susa Web Tools
    با كلیك بر روى +1 در رزبلاگ محبوب كنید
    Susa Web Tools
    SusaWebTools